تاریخ : ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

این هم یکی از بازی‌های بچه‌گانه بود که اغلب بچه‌ها و جوان‌های ۱۰- ۱۵ ساله انجام می‌دادند. وقتی که در ییلاقات و جاهای کوهستانی بین دو صخره کوه و نزدیک به هم قرار می‌گرفتند جمع می‌شدند و با صدای بلند پرسش‌هایی را به شعر و دسته جمعی مطرح می‌کردند به طوری که کوه صدای آنها را انعکاس می‌داد و پژواک صدای کوه آخرین کلمه سؤال آنها بود.

در واقع با مطرح کردن هر سؤال، جواب دلخواه را از کوه می‌گرفتند.

مثلاً می‌گفتند: «مد دۏست داندِه خٮدادٮ؟» جواب از کوه می‌آمد: «خٮدادٮ»

یا اسم یکی از همراهان خود را می‌آوردند: «مد خۏندِه یا رضادٮ؟»

جواب می‌آمد: «رضادٮ»

و باز همین طور می‌گفتند: «مد خۏندِه یا وَرِه دٮ؟» و کوه جواب می‌داد: «وره دٮ»

با این کار هم صدای پژواک کوه را می‌شنیدند و هم اینکه در بیابان و کوهستان سر و صدا می‌کردند و شاید به نوعی خود را از ترس می‌رهاندند. اما به این دلیل که پاسخ دهنده رؤیت نمی‌شد این‌گونه القا می‌شد که این کوه جن دارد و به این بازی «جٮن‌پَری‌چۏ» می‌گفتند.

بازی شماره 37 از کتاب سرگرمیها و بازیهای بومی و محلی در سنگسر

برچسب‌ها:,


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات