تاریخ : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
ای کهن شهر من، تو بمان، جاودان

دکترای مهندسی عمران، عضو هیات علمی و مدیر گروه عمران دانشگاه آزاد مهدیشهر

اندر احوالات این شهر کهن شنیده ام که عده ای نه چندان قلیل که گاهی تمکن مالی ایشان افزوده شده و گاهی نشده، کوله بار خود از سنگسر بر بسته و در پی تجدد یا به بهانه امکانات واهی، راهی شهرهای دیگر می شوند و در آنجا سکنی می گزینند.

جانا، تا وقتی که فرهیختگان و ثروتمندان و فرزانگانی چون شما عرصه این دیار را خالی می کنند، جولان نااهلان افزون شود و شمار قبایل سنگسر تحلیل می رود و فشار بر ایشان شدت می گیرد.

به یاد دارم که در سال 1376 هجری شمسی به اتفاق هفت تن از دوستان سنگسری در دانشگاه های پایتخت مشغول به فراگیری علم شدیم. به شکر ایزد هم اکنون همه ایشان دارای تحصیلات عالیه (کارشناسی ارشد و بالاتر) هستند و هیچکدام در زادگاه خویش منزل نیافتند.

صد البته خیل عظیم سنگسری های مقیم مرکز یا هر کجای جهان، فرزندان این دیارند که بنا به ضرورت در آنجا ساکن شده اند و عذر ایشان پذیرفته است و بودنشان به عنوان سرمایه های این شهر، مایه افتخار است و امید اینکه در مواقع اضطرار، دستگیر اهالی این دیار باشند. اما آنان که در شهرهای با فاصله زمانی کمتر از یک ربع ساعت آشیان ساخته اند چه توجیهی خواهند داشت؟ بعید می دانم آسمان آن جا رنگین تر باشد… .

صبحگاهان به کوه های اطراف می نگرم و از صلابت آن انرژی می گیرم. فراز و نشیبش چه چشم نواز است، حس عجیبی در دنیای درونم از غربت این زیبایی فریاد می زند… .

برچسب‌ها:


9 پاسخ به “ای کهن شهر من، تو بمان، جاودان”

  1. حمید بیرقی گفت:

    با درود. جناب اشعاری و سنگسری:
    “هرکسی کو دور ماند از اصل خویش – بازجوید روزگار وصل خویش” . برقرار باشید

  2. محمود اشعاری گفت:

    با سلام به همشهری های گلم
    امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید و برای ما که بنا به دلایل اشتغال از دیارمان دور شده ایم دعا کنید

  3. سنگسري گفت:

    درخت هر جه پربار تر ، افتادگی آن بیشتر
    به حق که هر کس در دیار خود سروری تواند کرد

  4. حمید بیرقی گفت:

    جناب دکتر صداقتی و دکتر گلستانی
    با سپاس از دیدگاه قشنگتان برای شما آرزوی موفقیت دارم.

  5. بسیار زیبا و دل نشین بود جناب بیرقی عزیز
    امید است تمامی سنگسری های غیور، هر جای این کره خاکی گذران عمر می کنند، لحظه ای از اصالت و ریشه خود غافل نشوند.

  6. احمدصداقتی گفت:

    جانا سخن از دل ما می گویی.
    سکونت در ” ماشین گارۂ ” که مرکز و پایتخت یا همان تهران نیز می خوانندش نیز با دلخوش کردن خود به خاطرات ” کفت کێی” و “چۊک چۊک لۆوبارۊ” و ” وەل وەل جۆدی وۊ” و دیگر محلات سنگسر برایمان میسر شده است ولی چه می توان کرد که فعلا تقدیر بر ما چنین نوشته ولی امیدواریم توان نوشتن تقدیر نو بیابیم.

  7. بیرقی گفت:

    استاد ارجمند، جناب آقای مستخدمین حسینی
    از ابراز لطف شما سپاس گزارم.

    همشهری گرامی ، سنگ سر،
    خدا آن ملتی را سروری داد
    که تقدیرش بدست خویش بنوشت. با تشکر از دیدگاه زیبایتان

  8. حمید م جسینی گفت:

    استاد گرامی
    حظ وافر بردیم از ادله گرانسنگتان
    دروود و بذرود

  9. سنگ سر گفت:

    دکتر بیرقی عزیز
    نسل نو با نگرشی جدید در راه است. نسلی که مردانی چون تو دارد که قلبی مالامال از عشق به زادگاهشان دارند. سنگسر وطن ماست، شهر و دیار ماست و قدم زدن در کوچه پس کوچه هایش و استنشاق هوای نابش و زیستن در کنار مردمان اصیل و باعظمتش و سهیم شدن در شادی لبخند همیشگیشان موهبتی است الهی. این موهبت را با چه چیز می توان معاوضه کرد؟ این سوالی است که باید از معاوضه کنندگانی که در شهر مجاور سکنی گزیدند پرسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات