تاریخ : ۲۳ تیر ۱۳۹۲

چکیده :

تاریخچه خط از دستاوردهای جدید بشردر مقایسه با قدمت پیدایش بشر است . تاریخ خط الفبایی از فنیقیه شروع و به سراسر گیتی گسترش یافت. خط آرامی از آن خط پدید آمد. قرآن مجید در ابتدا با خط نبطی که از آرامی آمدهبود به کتابت در آمد. ایرانیان سهم بسزایی در تکوین خط قرآنی و ایجاد وحدت رویه در قرائت آن داشتند. خط فارسی با تاثیر پذیری از تلاش های دانشمندان قرون اولیه اسلامی متداول و بتدریج جایگزین خط پهلوی شد.میراث فرهنگی سرزمین ایران وامدار این خط می باشد ولی این خط علی رغم تاثیری که بر زبان فارسی و حفظ میراث آن داشته است در باز نمایاندن ویژگی های آوایی زبان های رایج در ایران نا کارامد است و ضرورت دارد که مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد. ضرورت این بازنگری نه در جهت خط فارسی بعنوان نماینده زبان فارسی بلکه بعنوان رسم الخط رسمی کشور ایران که از فرهنگ ها و زبان های مختلف که اختلافات بارزآوایی با زبان فارسی دارند بوده و کار انجام شده در نگارش زبان سنگسری می تواند نمونه خوبی از این باز نگری و تدوین رسم الخط اصلاح شده معیار باشد که البته نیاز به گسترش و جامعیت دادن دارد.

کلید واژه :  خط فارسی ،  رسم الخط معیار ، زبان سنگسری

 مقدمه :

تاریخچه خط و نوشتار، یعنی نمایش نمادین زبان به شکل خطی قابل نگهدارنده، دستاورد نسبتا جدیدی (در مقایسه با قدمت پیدایش بشر) است. زیرا تنها در خلال پنجهزار سال اخیر حاصل شده است.(اگریدی، ترجمه درزی،1388). نظامهای نوشتاری را می توان به سه نوع اصلی  واژه نگار ، هجا نگار و الفبایی دسته بندی کرد (همان، ص575). در خط واژه نگار یک نشانه می تواند نماینده یک واژه کامل باشد. تصویر هایی که توسط انسان های اولیه بر روی دیواره غارها رسم شده و یا سنگ نگاره ها ممکن است نماینده نوعی مرحله ابتدایی ابتدایی خط باشد و اینکه این نقاشی ها نمایانگر گامهایی بسوی خط هستند یا به قصد ارتباط زبانی دقیقا معلوم نیست و این تصاویر به هر نیتی که کشیده شده باشند بی تردید از زمینه سازان واژه مکتوب بودند و به این باز نمایی ها به طور کلی تصویر نگاشت یا خط تصویری گویند (همان، همانجا). قدیمی ترین خط تصویر نگار شناخته شده از سومر آمد و حدود پنجهزار سال پیش از آنجا به مناطق دیگر گسترش یافت. ناتوانی این نظام هنگامی آشکار شد که لزوم تصویر کردن مفاهیم انتزاعی همچون شجاعت، عشق، نفرت و تمایل و نشان دادن مقولات دستوری چون شخص و شمار به میان آمد و برای حل مشکل فوق تصویر نگاشت هایی که بجای اشیای ملموس مفاهیم را نشان می دادند (مثلا خورشید بجای نور، گرما و انرژی) به کار گرفته شد که به اندیشه نگاشت معروفند.

نمی توان زمان آغاز قرائت تصویر به صورت کلمه را با اطمینان بیان کرد اما تردید چندانی وجود ندارد که زمانی که تصاویر دیگر بصورت تصویر قابل شناسایی نبودند، آن نظام ها در واقع به واژه نگاری یا کلمه نویسی بدل شده بودند.

خط واژه نگار نماینده قدیمی ترین نوع نظام نوشتاری واقعی است. کتیبه های خط میخی و هیروگلیف و نویسه های چینی جملگی از نظامهای واژه نگار ابتدایی برخوردار بودند. در واقع در تمام نظام های نوشتاری ، خط واژه نگار حفظ شده است. کوته نوشت های قراردادی همچون & ، % ، $ و مانند آنها و همچنین نماد های اعداد ، واژه نگاشتند( همان،ص580).

 با آغاز خوانده شدن نماد واژه ها به صرف ارزش آوایی آنها، نظام های تصویر نگار تحول یافتند و بصورت نظامهای صوت نگار درآمدند. تحول بعدی هنگامی رخ داد که نمادها بجای واژه، نماینده هجا شدند. خط هجایی از خط واژه نگار کارامد تر است زیرا برای نمایش ترکیبات صوتی ممکن یک زبان به نشانه های کمتری نیاز دارد. خط ژاپنی از نمونه های نظام هجانگاری می باشد.

خط الفبایی که امروزه اکثر زبانهای دنیا از آن برای نوشتن استفاده می کنند به نشانه های کمتر از خط هجایی نیاز دارند. زیرا نمادها و یا نشانه های این نوع خط  واج ها را نمایندگی می کنند و تعداد انواع واجها در یک زبان از تعداد هجا ها کمتر است. در نظام الفبایی ، یک زبان معمولا بین بیست تا سی نماد دارد(همان،ص576).

در هزاره دوم پیش از میلاد ، سامی های فنیقیه باستان (لبنان کنونی) خطی اختراع کردند که دارای بیست و دو نشانه برای همخوان (صامت)ها بود. این موفقیت آمیز ترین تلاش از میان تلاش های گوناگون نسل سام نبی برای اختراع یک نظام نوشتاری بود که در نهایت به پیدایش چندین نظام نوشتاری الفبایی ، از جمله الفبای یونانی، لاتین، نبطی، عربی و فارسی ، انجامید. فنیقی ها واکه(مصوت)ها را نمی نوشتند و خواننده می بایست آنها را بیافزاید. هر حرف فنیقی نامی داشت و اولین صوت آن نام صوتی بود که آن حرف نماینده آن بود . مثلا حرفی که نام آن بت بود نماینده صوت یا آوای [b] بود ، در حالی که حرفی که نام آن نون بود نماینده آوای [n] بود.

خط مورد استفاده فنیقی ها منشا پیدایش خط های رایج در اروپا و همچنین خط های آرامی و عبری و عربی شد. اگرچه این نظامهای نوشتاری که در خاورمیانه باستان پدیدار شدند به سراسر گیتی گسترش یافته اند، نظامهای نوشتاری دیگری نیز جدا از خط فنیقی بوجود آمده بودند که برخی از آنها شامل خط چینی، خط های آمریکایی(سرخ پوستی)، خط کره ای، خط آفریقایی و خط هندی می باشند. البته خط هندی که ظاهرا از حدود 250 نشانه تشکیل شده بود ، مدت ها قبل از آنکه نظام نوشتاری دیگر که ظاهرا منشعب از خط سامی و در نیمه هزاره اول پیش از میلاد برای ثبت زبان سنسکریت باستان مورد استفاده قرار گیرد ، از میان رفته است(همان،ص598)

با ظهور اسلام و نزول قرآن ، مسلمانان تلاش کردند قرآن را به نگارش در آوردند. در این نگارش از حروف نبطی یا سریانی(سطرنجبیلی) استفاده شد. خط های نبطی یا سریانی هر دو از خط آرامی منشا گرفته بودند. در این خط ابهامات زیادی بود و حروف بدون نقطه و علائم سجاوندی نوشته می شدند و مصوت های کوتاه و برخی از مصوت های بلند مانند “ا” در میان واژه ها نوشته نمی شد. برای نمونه در این خط ” س و ش” و یا “ج و ح و خ” همانند بودند.

پس از آنکه عرب ها ایران را تسخیر کردند، چون عرب ها خواندن و نوشتن نمی دانستند، ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیان دیوانسالار نیز که پی به مشکلات خط عربی برده بودند، تلاش کردند شیوه نوشتار را بهبود بخشند.ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی ، خط نوشتاری را تکامل بخشیدند. در واقع خط عربی و فارسی کنونی، خطی است که ایرانیان در شکل گیری و تکامل آن سهم عمده ای داشته اند. اعراب خط نداشته و خطی که از “حمیر” و “انبار” به عربستان رفته و با ظهور اسلام نشر یافته است، خط عربی نبوده بلکه زبان عربی با این خط نوشته می شده است و چون آثار مخطوط در قرون اولیه اسلامی و پس از آن به زبان عربی نوشته می شد، خطی که با آن زبان عربی ثبت می گردید به نام خط عربی مشهور گردید(ویکی پدیا)

نزول قرآن بصورت آیه آیه و پراکنده، همانگونه که در خود قرآن به آن اشاره رفته است(سوره17 آیه106)، صورت گرفت واین پراکنده فرستاده شدن آیات آسمانی به یقین حکمتی داشته است زیرا فن کاغذ سازی را اسیران چینی در نیمه اول قرن دوم هجری وارد سرزمینهای اسلامی کردند (سمائی، نقل از گوتاس، ص48). به فرض آنکه کاغذ کافی وجود داشت، دستگاه چاپ و تکثیر وجود نداشته و اگر این دو مشکل حل می شد، مشکل سوم بی سوادی مردم جزیره العرب بود که مانع یادگیری قرآن می شد. تعداد باسوادان عربستان که توانایی خواندن و نوشتن داشتند آنقدر کم بود که یک یک آنها را به اسم می شناختند و اگر فرض کنیم که همه مردم عربستان باسواد بودند، مشکل چهارم بروز می کرد و آن مسئله کتاب خوانی بود.

کتاب خوانی از دستاوردهای تمدن جدید است و حتی امروزه نیز اغلب کشورهای جهان به مشکل کتاب نخواندن مبتلا هستند. بنابر این چاره ای جز نزول زمان بندی شده آیات نبود. آیات نرم نرمک و گاهی در بافت موقعیت نازل می شد و در دل و جان مؤمنان نفوذ می کرد و مثل گوهری دست بدست می شد. فاصله زمانی نزول آیه ها سبب می شد که هر آیه به خوبی فهم و تفسیر و سپس حفظ سینه ها شود(سمائی، ص49).

قرآن مجید در زمان حیات پیغمبر تدوین نهایی نشد . زیرا تا آخرین سال حیات ایشان باب وحی گشوده بود و برای تغییر جای بعضی از آیه ها نیز به پیامبر وحی می شد(سمائی، نقل از خرمشاهی،ص49).

از علی (ع) نقل می کنند که فرمود:”خداوند ابوبکر را رحمت کند. او نخستین کسی است که قرآن را میان دو جلد جمع کرد” (سمائی، نقل ازرامیار و به نقل از کتاب المصاحف،ص49). هرچند روایات دیگر نیز هست ولی درمجموع نشانگر آنست که اولین جمع آوری قرآن در زمان ابوبکر بوده است.

در سال بیست و چهارم هجرت که عثمان خلیفه شد، سرزمین های اسلامی بسیار گسترده شده بود و مردمی با فرهنگها ، رسوم و زبان های مختلف مسلمان شده بودند. نومسلمانانی که باید قرآن را یاد می گرفتند و به زبان آن نماز می خواندند. از طرفی خواندن اشتباه و لغزش در تلفظ، به عربها هم سرایت کرده بود و حتی بعضی قاریان به کلمات مترادف و معادل که قابل تلفظ باشد اجازه می دادند و کار به جایی رسیده بود که هر قرائتی نام مخصوصی پیدا کرده بود(همان،همانجا).

انجمنی که عثمان آنها را مامور یکدست کردن قرآن کرد، آنرا دوباره جمع آوری و یکدست کرده و سپس عثمان دستور داد هر چه کتیبه و استخوان و سنگ و چرم و غیره که آیات بر آن نوشته شده بود بسوزانند تا ریشه نزاع از بین برود(همان،همانجا).قرآنی که در زمان عثمان تدوین شد به یکی از خط های رایج به نام خط نبطی بود که کاملا مجرد و بدون نشانه های سجاوندی بود و این شیوه نگارش را بنام رسم عثمانی می شناسند. رسم عثمانی نه نقطه داشت و نه زیر و زبر و پیش و نه حروب عله. پیداست که خواندن و فهم زبان عربی بدون این نشانه ها کار آسانی نبود و این نکته سبب شده بود که قاریان خوش حافظه آیات را در سینه بسپارند و قاری گری شغل مهمی شود (سمائی، نقل از زندی،ص51). در قرآن عثمانی ” قل” را قال هم می شد خواند و معلوم نبود “کتب” اسم است یا فعل و یا مفرد و یا جمع ویا مجهول و دیگر. هرچند قرآن عثمانی آخرین قرآنی بود که به شکل رسمی و با سازماندهی دولتی جمع آوری و تایید شده بود ولی یگانه کردن قرآن تا دو قرن ادامه داشت.

هارون بن موسی، ابوعبید قاسم بن سلام و ابوبکر بن مجاهد از کسانی بودند که سعی کردند درست ترین قرائت قرآن را از بین قرائات گوناگون تمییز دهند و قراء سبعه از همین میان پیدا شد.

قرائت شناسان در دوره ای دیگر روایت دو تن از راویان هر یک از قرائت های هفتگانه را که معتبر تر تشخیص دادند جمع کرده و چهارده روایت از آن میان بوجود آمد. معتبرترین منبعی که قرائات هفتگانه و چهارده گانه در آن ثبت شده است، کتاب التیسیر فی القرائات السبع تالیف ابوعمر عثمان بن سعید دانی است (سمائی،نقل از خرمشاهی،ص51).

با توجه به مشکلاتی که در نگارش قرآن به آن اشاره رفت، برای نشان دادن ویژگی های دستوری یا معنایی الفاظ از حرکات (رفع ، جر و نصب ) استفاده شد که به آن اعراب گویند و همچنین نقطه گذاری بر زیر و روی حروف که برای تمیز آنها از یکدیگر انجام می شود که  اعجام نام دارد. یعنی استفاده از نشانه های سجاوندی برای جدا کردن حروف همشکل. در دوره ای اعجام کار اعراب را می کرده یعنی این روش ابوالاسود دوئلی بود که حرکات را با نقطه های مدور نشان می داد. بعدها خلیل بن احمد روش شکل یا شکت شعر را ابداع کرد که در آن شکت های مینیاتوری حرف واو، ی و الف را بصورت علامت ضمه ، کسره و فتحه امروزی درآورد. همزه که بصورت دو نقطه رنگین نوشته می شد بصورت حرف ع کوچک شده و عتامت تشدید که بصورت نیم دایره رسم می شد بشکل کوچک شده و نیمه کاره ش درآمد. ابوالاسود دوئلی، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم، یزید فارسی ، خلیل بن احمد فراهیدی و ابو حاتم سجستانی از کسانی بودند که در ساختن نشانه ها دستی داشتند (سمائی،ص53).

در کنار کسانی که برای نشانه گذاری قرآن تلاش می کردند کسانی هم بودند که تصرف در قرآن را روا نمی داشتند و به مجرد بودن آن اعتقاد داشتند. افرادی هم بودند که در بکارگیری نقطه سختگیری نمی کردند اما ضبط حرکات را منع می کردند. به نقل از کتاب النقط آمده است که ابوعمر دانی نقطه گذاری را با رنگ سیاه انجام نمی داد و می گفت که صور رسم مصحف با این کار تغییر می کند. او حرکات تنوین و تشدید و سکون و مد را با رنگ قرمز و همزه و ا را با رنگ زرد می نوشت(سمائی،نقل از رامیار،ص53).

رفته رفته علمای زبان و بخصوص علمای ایرانی در بصره و کوفه به مهندسی زبان پرداختند و مشهورترین اثری که پس از گذشت قرن ها از تالیف آن هنوز از اسرار تالیف آن صحبت به میان می آید کتاب ” الکتاب” نوشته سیبویه (  sibawayh ) است و الکتاب را شناسنامه دستور نویسی اسلامی می توان دانست(سمائی،ص57).

با شکل گیری و تکامل خطی که در قرون اولیه اسلام و با تاثیرگذاری و سهمی که ایرانیان در رشد و نمو آن داشته و با توضیحی که در بالا اشاره شد یه خط عربی موسوم گردید ، شیوه نگارش زبان فارسی نیز بتدریج از پهلوی به این خط تغییر یافت ولی طبیعتا با توجه به آن که این خط اصولا برای نگارش قرآن و منابع مذهبی که به عربی بودند شکل یافته بود ، در نمایاندن ظرافتها و ویژگی هایی که در زبان فارسی و دیگر زبان های غیر عربی در جهان اسلام بودند ضعف هایی داشته و دارد که به برخی از تفاوت های زبان فارسی و عربی در آثار متقدمین و بیشتر بصورت مقایسه ای و در برخی موارد بصورت مستقل اشارت هایی شده است.از معروف ترین ایرانیانی که در تکوین این امر ، خاصه در امر آواشناسی سهمی داشته اند می توان به موارد  ذیل اشاره کرد. سیبویه (قرن دوم) ، ابوحاتم رازی و حمزه اصفهانی (قرن چهارم) ، ابوعلی سینا و بدیع الزمان نطنزی (قرن پنجم) و خواجه نصیر الین طوسی (قرن هفتم) (سمائی،ص106).

بحث :

خط فارسی که امروزه معمول بوده و متاثر از همان خط موسوم به عربی می باشد، هرچند در ماندگاری زبان وفرهنگ فارسی ، از بدو شکل گیری رسم الخط آن بعد از ظهور اسلام و پیوستن ایران به مجموعه جهان اسلامی ، بسیار کارآمد بوده و میراث فرهنگی بجامانده در زمان حاضر وامدار آن است ،از ضعف هایی نیز برخوردار است که موجب نا کارآمدی ان در انعکاس ظرافت های گفتاری و خصوصا آواشناسی سایر زبان های ایرانی و غیر ایرانی که در قلمرو کشور ایران رواج دارند می شود؛ بنحوی که نوشتن این زبان ها و گویش ها بعلت اختلافات آوایی و دستوری مورد اشاره بسیار سخت وگاها غیر ممکن می شود.

از جمله ایراد هایی که بزرگان زبانشناسی در مورد خط فارسی به آن اشاره کرده اند ، می توان  موارد چهار گانه ذیل را بر شمرد که حق شناس در کتاب آواشناسی به آنها پرداخته است.

1-      یک آوا با چند نشانه نوشته می شود مثلا آوای [z]  بصورت های ” ز” و ” ذ ” و ” ض ” و ” ظ”

2-      چند آوا به یک نشانه نوشته می شود. مثلا آواهای [v] ، [u] و [o] که همگی با نشانه ” و” نمایش داده می شود.

3-   گاهی چند نشانه با هم برای نمایاندن یک آوا بکار می رود. مثلا نشانه های ” خ ” و “و” برای آوای [x] . چنانچه در واژه های “خویش” و “خواب ” دیده می شود.

4-   گاهی یک یا چند آوا در نوشتار نمایانده نمی شود. مثلا در فارسی آواهای [a] ، [e] و [o] در وسط کلمه نشانه ندارند مانند “سر” ، “مهر” و “پر”.

5-   مورد پنجمی که می توان به موارد فوق اضافه کرد و اهمیت بسزایی در این بحث دارد آنست که بسیاری از آواهایی که در زبان ها و گویش های ایرانی یا رایج در ایران موجود بوده و دارای ارزش زبانی بالایی می باشند ، فاقد هر گونه نشانه در خط فارسی هستند.مثلا آوای [ә] و[u ] در زبان سنگسری در واژه هایی مانند /bme/ بمعنی آمد(مرد) و /bmә/ بمعنی آمد(زن) و یا واژه هایی همچون /du/ بمعنی عدد دو  و/du/ بمعنی دوغ (صداقتی، سنگسری نویسی،سایت سنگسر نیوز). لازم به توضیح است که زبان سنگسری از زبان های ایران مرکزی و شمال غربی و با ویژگی انحصاری ساخت ارگیتیو است که عمدتا در شهرستان مهدی شهر(سنگسر) که از نواحی کومش یا قومس قدیم است رواج دارد.

6-   وجود گونه های آغازی، میانی و پایانی برای برخی از نشانه ها نیز عامل دیگری است که خط فارسی را پیچیده تر می کند و یادگیری و آموزش آن را دشوار تر می سازد(مدرسی،ص332).

کاستی های خط فارسی که اهم آن ها مورد اشاره رفت ضرورت برنامه ریزی در جهت بازنگری و اصلاح آن را آشکار می سازد که این باز نگری را می توان در دو محور به بحث گذاشت.

محور اول: ضرورت بازنگری در خط فارسی بعنوان نماینده زبان فارسی که زبان رسمی کشور ایران است.

محور دوم: ضرورت بازنگری در خط فارسی بعنوان رسم الخط رایج و رسمی کشور یا سرزمین ایران که تشکیل شده از قومیت ها و فرهنگ های متفاوت بوده و جوامع زبانی کوچکتر را در درون خود جای داده است که هر یک از این زبان ها و گویش ها واجد ویژگی های آوایی خاص خود بوده و تفاوت های بارزی با فارسی معیار دارند.

آنچه که مسلم است کار باز نگری در محور اول کاری بسیار پیچیده و دشوار خواهد بود و شاید هم غیر ممکن. زیرا کلیه آثار مکتوبی که در تاریخ این سرزمین وجود داشته و بازنمایاننده فرهنگ و سرگذشت آن و همچنین کلیه اسناد و مدارک حکومتی و سایر آثار ارزشمند ملی این سرزمین همگی به این خط بوده و تغییر در آن می تواند موجب قطع ارتباط نسل فعلی با گذشته خود گردد و همچنین بار مالی و اقتصادی بسیار سنگینی را نیز مطالبه خواهد نمود.

این در حالی است که انجام این کار با توجه به ضرورت اشاره رفته در محور دوم نه تنها هزینه محور اول را نداشته بلکه فواید و منفعت های بسیار بالایی هم در سطح منطقه ای و زیر گروه های فرهنگی و زبانی و هم در سطح ملی خواهد داشت که در ادامه بحث به اهم آن اشاره خواهد شد.

انتخاب خط مشترک یکی از مقولات مهم در امر برنامه ریزی زبان که از شاخه های دانش جامعه شناسی زبان (sociolinguistic) است بوده و بعنوان یک واقعیت در نظر گرفته می شود که وجود چند نظام نوشتاری در یک کشور در کار انتشار کتاب ها و نشریات، آموزش و بطور کلی امر ارتباط ، مسائل و دشواری هایی را به وجود می آورد و لذا ایجاد و انتخاب یک خط مشترک ضروری می باشد (مدرسی،ص328). بعنوان مثال در شوروی سابق که گروه های قومی زبانی گوناگونی را در خود جای داده بود، خط روسی یا سیریلی بعنوان خط مشترک برگزیده شد که هنوز هم علی رغم فروپاشی آن کشور این خط در بعضی از جمهوری های بازمانده از آن استفاده می شود. با وجود این واقعیت تجربه ای که در کشورهای دیگر وجود دارد می تواند صورت مسئله را بشکلی مطرح کند که بتوان پاسخ مناسب تری به آن داد. بعنوان مثال خط سنتی چین یک نضام واژه نگار بوده و از لحاظ آموزش و یادگیری نسبت به خط های الفبایی دشواری های بمراتب بیشتری دارد . این امر موجب شد در طی چندین دهه گذشته ، یکی از هدف های اصلی برنامه ریزان زبان در این کشور تغییر این خط واژه نگار  و جایگزینی آن با یک خط الفبایی باشد. در این زمینه طرح های مختلفی ارائه شد و تا اینکه سرانجام ” کمیته اصلاح زبان” خطی به نام پین یین (pin – yin) را که بر پایه الفبایی قرار داشت به تصویب رسانید. هرچند هدف نهایی برنامه ریزان جایگزین ساختن خط سنتی واژه نگار با خط الفبایی پین یین است، اما نزدیک شدن به این هدف در یک روند بلندمدت تدریجی و کند انجام می گیرد. اکنون الفبای پین یین در کنار خط سنتی و البته در زمینه های بسیار محدودی (مانند نام های روی نقشه ها ، برخی از کتاب های آموزش چینی به خارجیان و غیره) بکار گرفته می شود(مدرسی،ص336).

هرچند تجربه چین نشان می دهد که استفاده از یک خط دیگر با بکارگیری آن در زمینه های خاص می تواند امکانپذیر باشد؛ ولی موضوع بحث در این مقاله نه استفاده از خط و الفبای دیگر بلکه بکار گیری از شکل اصلاح شده ای از خط فارسی واستفاده از این شیوه اصلاح شده نه در زبان فارسی معیار بلکه در ثبت و نوشتاری کردن سایر زبان ها و گویش های رایج کشور که پیشینه کتابت نداشته وبنابر این هزینه اقتصادی و فرهنگی کلان نیز مطالبه نمی کنند است. این شیوه اصلاح شده که نمونه آن در مورد زبان سنگسری پیشنهاد شده است (صداقتی، سنگسری نویسی، وبگاه سنگسرنیوز) با گسترش و جامعیت یافتن ، می تواند بعنوان خط معیار در به نوشتار درآوردن کلیه زبان ها و گویش های رایج و همچنین اسامی اشخاص و مکان ها و دیگر واژگان و مقولاتی که مرتبط با زبان ها و فرهنگ های بومی است بکار گرفته شود.

نتیجه :

 این خط معیار می تواند تناظر یک به یک با کلیه آواها و واج هایی داشته باشد که در زبان ها و گویش های محلی مورد استفاده قرار می گیرند.

همچنین علاوه بر ویژگی های فنی مورد اشاره در این خط معیار، دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری می تواند حاصل گردد که موارد ذیل از اهم آن است.

1- در گویشوران هر زبان و گویش محلی، با کتابت شدن زبان و گویششان،    اعتماد به نفس         و تعلق اجتماعی بیشتری ایجاد نموده و بعنوان پیامد پایبندی و وفاداری بیشتری را نسبت به فرهنگ بومی خود ایجاد خواهد نمود.

2- با ایجاد پایبندی و وفاداری فرهنگی مورد اشاره، بن مایه های هویتی افراد تقویت و این کار موجب بالا آمدن سطح سلامت روانی جامعه و ارتقاء سلامت اجتماعی خواهد شد.

3- افراد بومی انگیزه بیشتری در انتقال فرهنگ وزبان خود به فرزندانشان پیدا نموده واین امر از قطع تسلسل فرهنگی پیشگیری خواهد نمود.

4- با ایجاد انگیزه آموزش زبان مادری ،ذخایر ارزشمند زبانی در کشور حفظ خواهد شد.

5- وجود خط جامع معیار می تواند جوامع زبانی داخل کشور را به هم پیوند دهد و این امر موجب رشد تبادل وتعاملات فرهنگی بین گویشوران این زبانها شده که بنوبه خود با افزایش غنای فرهنگی ،تاثیر پذیری منفی از فرهنگ بیگانه کاسته می شود.

6-  استفاده از یک خط جامع معیار مانع از تشتت و سردرگمی کتابت زبان های محلی و انحراف و تجزیه در سطح منطقه ای و ملی می شود.

7- پیامد وحدت رویه در بکارگیری این خط معیار، همگرایی فرهنگی و تقویت وحدت ملی است.

8- بکارگیری خط معیار مورد تعریف در سطح منطقه ای و محلی می تواند راهگشای تکوین خط معیار فارسی گردد.

9- …

وشاید با تعمق بیشتر بتوان چندین وچند مزایای دیگر در سطح فردی و اجتماعی و ملی در این مقوله جست بدون آنکه تهدیدی برای ذخایر مکتوب فرهنگی و ملی ما باشد.

علاوه بر کار انجام شده مرتبط با زبان سنگسری که اشاره رفت، موارد دیگری نیز در خصوص زبان های گیلکی، ترکمنی، سیستانی، لکی، آذری، بلوچی، کردی، تاتی و لری بصورت منفرد و محلی و مواردی گسترده ترانجام شده است که با جستجوی ساده در فضای اینترنت می توان به آن ها دسترس شد. وجود این فعالیت ها که گاها از پشتوانه بالای علمی و زبانشناختیک محققان آن ها نیز حکایت دارد ، نشاندهنده نیاز به برنامه سازماندهی شده و حمایت نهاد های حاکمیتی است. این حمایت ها می تواند در دو وجه صورت گیرد. وجه اول در جهت تشویق محققین مربوطه و پشتیبانی معنوی و علمی از کار آن ها باشد؛چرا که در صورت برخورداری این حمایت ها، محققین مربوطه که برخاسته از بافت اجتماعی همان زبان و فرهنگ هستند بهتر از هرکسی به ظرافت ها و ویژگی های آوایی زبان خود واقفند و وجه دوم این حمایت ها در ایجاد بستر مناسب اجتماعی بوده بنحوی که افراد عادی و گویشوران آن جامعه زبانی تشویق به استفاده و بکارگیری از کار علمی-فرهنگی تولید شده شوند.

براستی که سرگذشت کتابت قرآن که گوشه ای از آن به اشاره رفت و وحدت رویه ای که بدنبال تلاشهای زیادی که اندیشمندان عمدتا ایرانی در طی دو قرن انجام دادند و بوجود آوردند را می توان بعنوان یک الگو در ایجاد وحدت رویه و ارتقاء آواشناسی و آوانگاری زبان های بومی و رایج در ایران که نشانه هایی از آیات الهی هستند قرارداد.

منابع :

1-      اعظمی چراغعلی، ویندفوهر(1351) واژه نامه سنگسری، تهران،انتشارات فرانکلین.

2-      اگریدی ویلیام و همکاران(1388)درآمدی بر زبانشناسی معاصر،ترجمه علی درزی، تهران ،انتشارات سمت،چاپ دوم.

3-      حق شناس علی محمد(1390)آواشناسی، تهران، نشر آگه، چاپ سیزدهم.

4-      راسخ محمد صالح، پیشنهادی در مورد رسم الخط و انشای ترکمنی،www.rasekh63.blogfa.com

5-      رحمانی علی، الفبای تاتی و قواعد نگارش، www.khaalefer.com

6-      سالاریان اسماعیل ،نکاتی پیرامون رسم الخط ترکی ، www.salarian.blogfa.com

7-      سمائی سید مهدی (1388) تاریخچه آواشناسی و سهم ایرانیان،تهران، نشر مرکز

8-      صباغیان ناصر(1390) بررسی زبان سنگسری ، آمل، نشر شمال پایدار.

9-      صداقتی احمد، سنگسری نویسی، www.sangesanews.com

10-  صوفی حامد، نگارش رسم الخط سیستانی ، www. Sibpress.com

11-  عزیزی فرزاد، زبان و ادبیات لکی (پهلوی باستان)، www.lakzaban.blogfa.com

12-  کریمی بهرام، رسم الخط گیلکی بر سر یکراهی، www.v6rg.com

13-  مفتی زاده عبدالرحمن(1338)، رسم الخط کردی اشکالات خواندن و نوشتن را بر طرف ساخته، www.noormags.com

14-  مقدسی یحیی(1391)، درآمدی بر جامعه شناسی زبان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،چاپ سوم.

15-  ملازهی پیرمحمد ، بلوچ و سنت هایش، www.payambaloch.ir

16-  نشریه اینترنتی مردم لر، آشنایی مختصر با شیوه نگارش لری،www.loor.ir .

برچسب‌ها:,


6 پاسخ به “آواشناسی زبان های رایج در ایران و ضرورت تدوین رسم الخط معیار”

  1. mehdi گفت:

    ایرادات خط فارسی اونقدر زیاده که عملا اصلاح خط دشوار تر از تغییر خط خواهد بود.چه بهتر که از یک خط لاتین و البته قانونمند و متناسب با آواهای زبانهای ایرانی استفاده کنیم،اینگونه یادگیری این زبانها برای خارجی ها و البته نسل جدید چند میلیون ایرانی که در خارج به دنیا آمده اند،راحتتر خواهد بود.

  2. حمید م حسینی گفت:

    جناب آقای صداقتی
    سلام و درود
    مقاله پژوهشی شکیل و عمیقی بود . مخصوصا که رفرنس داده بودید .بسیار استفاده نمودیم .
    دروود و بدرووود

  3. سداقەتی گفت:

    ئەزیز کۉرۆش یی سەرباز، درۊد تە وێ.
    تۆ خەلی لۆتف داند هێ. هەم ئەگەر بخاهۉن هەم دەبایین (رسم الخط) جگا سەر هۂ ، ژۆر یی ئادمۉن یی گۉشتاری هاکەرتێتن فایدۂ نداندهۂ. کۂ کارئی هە کۉ بۂ هەم خاست ۉ ارادۂ بەستگی داندهۂ. هەم ئەگەر ئشتۉن فەرهەنگ ۉ تاریخ دۂ دۉست دارهۉن ئەچین نەپیندۂ هشکین مۉن چەش دارهۉن کۉ هەم رێ بۊن. پیندۂ جینجی هۉن کۉمەک بۊن ۉ ئشتۉن زبۉن دۂ ئشتۉن خەط مۉن بەمیسهۉن تا هەم دەبایین جگاسەرهۂ.

  4. بهنام حامدی گفت:

    جناب آقای دکتر صداقتی
    هنرمند باذوق وخلاق سنگسری
    از ارایه مطالب نو وجدید که حاصل تلاش و زحمات گرانقدر وشبانه روزی شماست تشکر وقدردانی مینمایم امید است فرهنگ و زبان سنگسری که ریشه کهنی داشته با تلاش و زحمات شما و دیگر اساتید و بزرگان دلسوز سنگسری که از گذشته تلاش نمودند بار دیگر احیاءو در عرصه جهانی پرآوازه گردیده و به نسلهای آینده منتقل شود

    • سداقەتی گفت:

      هالپۊر بێهنام خەل تە مەمنۊن.
      ئەگەر بخاهۉن هەم زبۉن ۉ فەرهەنگ دۊرێ سەرفراز بەبۉ جا پیندۂ کۉمەک هاکرهۉن ۉ هشکین مۉن توەقۆ ندارهۉن. شایەد واجەب تەرین کار یۉن بۉ کۉ ئشتۉن کاتۉن مۉن سەنگسەری هەرف دێینهۉن ۉ ئنۉن دۂ ئشتۉن گۉزەشتۂ مۉن ونۆوسنهۉن.

  5. سرباز کوروش گفت:

    بنام یزدان پاک
    جناب دکتر صداقتی ، درود
    از ارایه مطالب نو وجدید که بسیار مورد استفاده قرار گرفت سپاسگذارم ، راستی طرح برقراری شیوه نوشتاری سنگسری که قرار بود در اواخر سال گذشته در مرجع مربوطه مطرح نمایید به نتیجه رسید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات