تاریخ : ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴

چکیده :

ظهور ابزارهای تکنولوژیک نوین مانند رایانه و تلفن همراه و افزایش ارتباطات از طریق شبکه های اجتماعی و گرایش به استفاده از زبان های مختلف ایرانی ورایج در ایران علاوه بر زبان فارسی بعنوان زبان رسمی، بازنگری و اصلاح الفبای فارسی و شکل گیری خط جدید بعنوان خط معیار ایرانی را که بتواند در به نوشتار درآوردن همه زبان های ایرانی به کار آید را بیش از پیش ضروری گردانیده است. علاوه بر پاسداشت ذخایر زبانی و انگیزه سازی در حفظ زبان های مادری، ایجاد همگرایی در بین اقوام مختلف ایرانی و تقویت همبستگی ملی و افزایش سطح سلامت روانی با مقاوم سازی مولفه های هویتی و کاستن از آسیب پذیری اجتماعی در مقابل هجمه های فرهنگی بیگانه از دستاوردهای این مهم خواهد بود. شیوه سنگسری نویسی معرفی شده در این مقاله می تواند، در کنار دیگر الگوهای ابداعی، نمونه ای عملی برای پاسخ به این ضرورت باشد.

کلید واژه :  همگرایی اجتماعی ،خط فارسی ،  خط معیارایرانی ، زبان سنگسری

 تاریخچه خط و نوشتار همچون تاریخ انسان در هاله ای از ابهام قرار داشته و نظرات گوناگون در مورد پیدایی آن از طرف اندیشمندان ارائه شده است . یکی از پرمایه ترین این فرضیه ها که با استناد به گفتارهای کهن ایرانی،همچون اوستا ،متون بجا مانده از زبان پهلوی و شاهنامه و آثار قدما (بیرونی و..) و همچنین تطابق این گفتارها با یافته های زمین شناسی و دگرگونی های زمین در پهنه زمان حاصل شده است در کتاب ” داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی”  توسط فریدون جنیدی طرح گردیده که جا دارد با توضیح مختصر از نحوه زمان بندی روزگاران گذشته در کتاب مذکور به درک بهتری از تاریخچه خط جهت نیل به اهداف این مقاله نایل آییم.

بر مبنای مطالب ارائه شده در”داستان ایران” زمان بندی زندگی پیشینیان با برابر نهادن گفتارهای ایرانی با یخبندان های گذشته بدست آمده است که از حدود 100هزار سال قبل ، یعنی پایان نزدیک ترین یخبندان بزرگ فراگیر که یخبندان ریس (riss) نامیده می شود آغاز و اسامی ارائه شده در گفتارهای کهن ایرانی مانند کیومرس و سیامک و تهمورس و.. بعنوان نمادی از هر دوران معرفی می شوند که با چهار دوره یخبندان های محلی و کوچکتر که به ” وُرم ” معروف هستند برابر نهاده شده است.

دوران کیومرس از حدود یکصد هزار تا هشتاد هزار سال قبل و دوران سیامک از حدود هشتاد هزار تا 37 هزار سال قبل بوده که ورم یکم و دویم هنگام سیامک را در بر می گیرد. از 37 تا 32 هزار سال قبل دوران هوشنگ بوده و بعد از آن ، از 32000 تا 20000 سال(یعنی هنگام تهمورس ) همزمان با ورم سوم است. از حدود بیست هزار تا هفت هزار سال قبل هنگام جمشید را شکل می دهد که آخرین ورم یعنی ورم چهارم (10000 تا 14000 سال قبل )را در خود جای می دهد. دوران های بعدی نیز تا هنگام هخامنشیان ذکر گردیده که با توجه به ارتباط کمتر به موضوع گفتارمان وجهت جلوگیری از اطاله کلام به منبع اصلی ارجاع می گردد.

هر کدام از این دوران ها با استناد به گفتارهای کهن واجد ویژگی های خاص خود بوده که از جمله پرورش تن با گلسنگ ها و گیاهان یخبندان در هنگام کیومرس و آغاز سخن گویی و پراکندگی در دشت ها و تباه شدن انبوه مردمان دشت بعلت سرما در هنگام سیامک و پیدایی آتش وابزار سنگ و چوب و کشاورزی نخستین و مادرسالاری در هنگام هوشنگ و رام کردن جانوران و یاری سگ و نهایتا آغاز نگاره های سنگی (نگاشتن) در دوران تهمورس می باشد که با توجه به این موضوع تاریخچه نگاشتن و خط به حدود بیست تا سی هزار سال قبل باز گشته و در دوران جمشید و بعد از آن سیر تکاملی خود را طی می کند.

بر پایه مطالب مطرح شده اثر مذکورمنشا پیدایش  خدّ (خط) از ایران زمین و از پیشینیان این سرزمین استنباط می شود که پسین تر به سایر نقاط و سرزمین ها گسترش یافته است.همانگونه که در شاهنامه اشاره رفته است.

کشیدندشان خسته و بسته  زار بجان خواستند ،آنزمان، زینهار
که ما را مکشی تا یکی نو هنر بیاموزی  از ما کت آید  به  بر
چو  آزاد  گشتند  از بند  اوی بجستند   ناچار   پیوند   اوی
نبشتن  به  خسرو  بیاموختند دلش را به  دانش  برافروختند

اما در آثار و ترجمه هایی که از نویسندگان و مولفین غربی که از گفتار های کهن ایرانی بی بهره بوده اند تاریخچه خط و نوشتار، یعنی نمایش نمادین زبان به شکل خطی قابل نگهدارنده، دستاورد نسبتا جدیدی (در مقایسه با قدمت پیدایش بشر) است. زیرا تنها در خلال پنجهزار سال اخیر حاصل شده است.(اگریدی، ترجمه درزی،1388). نظامهای نوشتاری را می توان به سه نوع اصلی  واژه نگار ، هجا نگار و الفبایی دسته بندی کرد (همان، ص575). در خط واژه نگار یک نشانه می تواند نماینده یک واژه کامل باشد. تصویر هایی که توسط انسان های اولیه بر روی دیواره غارها رسم شده و یا سنگ نگاره ها ممکن است نماینده نوعی مرحله ابتدایی ابتدایی خط باشد و اینکه این نقاشی ها نمایانگر گامهایی بسوی خط هستند یا به قصد ارتباط زبانی دقیقا معلوم نیست و این تصاویر به هر نیتی که کشیده شده باشند بی تردید از زمینه سازان واژه مکتوب بودند و به این باز نمایی ها به طور کلی تصویر نگاشت یا خط تصویری گویند (همان، همانجا). قدیمی ترین خط تصویر نگار شناخته شده از سومر آمد و حدود پنجهزار سال پیش از آنجا به مناطق دیگر گسترش یافت (که البته یافته های موخر در آثار تمدن جیرفت و کاوش های پیشوای ورامین این نظر را نقض می کند. جنیدی، داستان ایران، ص 215). ناتوانی این نظام هنگامی آشکار شد که لزوم تصویر کردن مفاهیم انتزاعی همچون شجاعت، عشق، نفرت و تمایل و نشان دادن مقولات دستوری چون شخص و شمار به میان آمد و برای حل مشکل فوق تصویر نگاشت هایی که بجای اشیای ملموس مفاهیم را نشان می دادند (مثلا خورشید بجای نور، گرما و انرژی) به کار گرفته شد که به اندیشه نگاشت معروفند.

نمی توان زمان آغاز قرائت تصویر به صورت کلمه را با اطمینان بیان کرد اما تردید چندانی وجود ندارد که زمانی که تصاویر دیگر بصورت تصویر قابل شناسایی نبودند، آن نظام ها در واقع به واژه نگاری یا کلمه نویسی بدل شده بودند.

خط واژه نگار نماینده قدیمی ترین نوع نظام نوشتاری واقعی است. کتیبه های خط میخی و هیروگلیف و نویسه های چینی جملگی از نظامهای واژه نگار ابتدایی برخوردار بودند. در واقع در تمام نظام های نوشتاری ، خط واژه نگار حفظ شده است. کوته نوشت های قراردادی همچون & ، % ، $ و مانند آنها و همچنین نماد های اعداد ، واژه نگاشتند( همان،ص580).

 با آغاز خوانده شدن نماد واژه ها به صرف ارزش آوایی آنها، نظام های تصویر نگار تحول یافتند و بصورت نظامهای صوت نگار درآمدند. تحول بعدی هنگامی رخ داد که نمادها بجای واژه، نماینده هجا شدند. خط هجایی از خط واژه نگار کارامد تر است زیرا برای نمایش ترکیبات صوتی ممکن یک زبان به نشانه های کمتری نیاز دارد. خط ژاپنی از نمونه های نظام هجانگاری می باشد.

خط الفبایی که امروزه اکثر زبانهای دنیا از آن برای نوشتن استفاده می کنند به نشانه های کمتر از خط هجایی نیاز دارند. زیرا نمادها و یا نشانه های این نوع خط  واج ها را نمایندگی می کنند و تعداد انواع واجها در یک زبان از تعداد هجا ها کمتر است. در نظام الفبایی ، یک زبان معمولا بین بیست تا سی نماد دارد(همان،ص576).

در هزاره دوم پیش از میلاد ، سامی های فنیقیه باستان (لبنان کنونی) خطی اختراع کردند که دارای بیست و دو نشانه برای همخوان (صامت)ها بود و این موفقیت آمیز ترین تلاش از میان تلاش های گوناگون نسل سام نبی برای اختراع یک نظام نوشتاری بود که در نهایت به پیدایش چندین نظام نوشتاری الفبایی ، از جمله الفبای یونانی، لاتین، نبطی، عربی و فارسی ، انجامید.هرچند برخی صاحب نظران این نظریه را مردود دانسته وریشه الفبای فارسی را از پهلوی و آن هم از اوستایی میدانند(جنیدی،همایون فرخ،احسانی،ایران مهر). فنیقی ها واکه(مصوت)ها را نمی نوشتند و خواننده می بایست آنها را بیافزاید. هر حرف فنیقی نامی داشت و اولین صوت آن نام صوتی بود که آن حرف نماینده آن بود . مثلا حرفی که نام آن بت بود نماینده صوت یا آوای [b] بود ، در حالی که حرفی که نام آن نون بود نماینده آوای [n] بود.

خط مورد استفاده فنیقی ها منشا پیدایش خط های رایج در اروپا و همچنین خط های آرامی و عبری و عربی شد. اگرچه این نظامهای نوشتاری که در خاورمیانه باستان پدیدار شدند به سراسر گیتی گسترش یافته اند، نظامهای نوشتاری دیگری نیز جدا از خط فنیقی بوجود آمده بودند که برخی از آنها شامل خط چینی، خط های آمریکایی(سرخ پوستی)، خط کره ای، خط آفریقایی و خط هندی می باشند. البته خط هندی که ظاهرا از حدود 250 نشانه تشکیل شده بود ، مدت ها قبل از آنکه نظام نوشتاری دیگر که ظاهرا منشعب از خط سامی و در نیمه هزاره اول پیش از میلاد برای ثبت زبان سنسکریت باستان مورد استفاده قرار گیرد ، از میان رفته است(اگریدی،ترجمه درزی،ص598)

با ظهور اسلام و نزول قرآن ، مسلمانان تلاش کردند قرآن را به نگارش در آوردند. در این نگارش از حروف نبطی یا سریانی(سطرنجبیلی) استفاده شد. خط های نبطی یا سریانی هر دو از خط آرامی منشا گرفته بودند. در این خط ابهامات زیادی بود و حروف بدون نقطه و علائم سجاوندی نوشته می شدند و مصوت های کوتاه و برخی از مصوت های بلند مانند “ا” در میان واژه ها نوشته نمی شد. برای نمونه در این خط ” س و ش” و یا “ج و ح و خ” همانند بودند.

پس از آنکه عرب ها ایران را تسخیر کردند، چون عرب ها خواندن و نوشتن نمی دانستند، ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیان دیوانسالار نیز که پی به مشکلات خط عربی برده بودند، تلاش کردند شیوه نوشتار را بهبود بخشند.ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی ، خط نوشتاری را تکامل بخشیدند. در واقع خط عربی و فارسی کنونی، خطی است که ایرانیان در شکل گیری و تکامل آن سهم عمده ای داشته اند. اعراب خط نداشته و خطی که از “حمیر” و “انبار” به عربستان رفته و با ظهور اسلام نشر یافته است، خط عربی نبوده بلکه زبان عربی با این خط نوشته می شده است و چون آثار مخطوط در قرون اولیه اسلامی و پس از آن به زبان عربی نوشته می شد، خطی که با آن زبان عربی ثبت می گردید به نام خط عربی مشهور گردید(ویکی پدیا)

نزول قرآن بصورت آیه آیه و پراکنده، همانگونه که در خود قرآن به آن اشاره رفته است(سوره17 آیه106)، صورت گرفت واین پراکنده فرستاده شدن آیات آسمانی به یقین حکمتی داشته است زیرا فن کاغذ سازی را اسیران چینی در نیمه اول قرن دوم هجری وارد سرزمینهای اسلامی کردند (سمائی، نقل از گوتاس، ص48). به فرض آنکه کاغذ کافی وجود داشت، دستگاه چاپ و تکثیر وجود نداشته و اگر این دو مشکل حل می شد، مشکل سوم بی سوادی مردم جزیره العرب بود که مانع یادگیری قرآن می شد. تعداد باسوادان عربستان که توانایی خواندن و نوشتن داشتند آنقدر کم بود که یک یک آنها را به اسم می شناختند و اگر فرض کنیم که همه مردم عربستان باسواد بودند، مشکل چهارم بروز می کرد و آن مسئله کتاب خوانی بود.

کتاب خوانی از دستاوردهای تمدن جدید است و حتی امروزه نیز اغلب کشورهای جهان به مشکل کتاب نخواندن مبتلا هستند. بنابر این چاره ای جز نزول زمان بندی شده آیات نبود. آیات نرم نرمک و گاهی در بافت موقعیت نازل می شد و در دل و جان مؤمنان نفوذ می کرد و مثل گوهری دست بدست می شد. فاصله زمانی نزول آیه ها سبب می شد که هر آیه به خوبی فهم و تفسیر و سپس حفظ سینه ها شود(سمائی، ص49).

قرآن مجید در زمان حیات پیغمبر تدوین نهایی نشد . زیرا تا آخرین سال حیات ایشان باب وحی گشوده بود و برای تغییر جای بعضی از آیه ها نیز به پیامبر وحی می شد(سمائی، نقل از خرمشاهی،ص49).

از علی (ع) نقل می کنند که فرمود:”خداوند ابوبکر را رحمت کند. او نخستین کسی است که قرآن را میان دو جلد جمع کرد” (سمائی، نقل ازرامیار و به نقل از کتاب المصاحف،ص49). هرچند روایات دیگر نیز هست ولی درمجموع نشانگر آنست که اولین جمع آوری قرآن در زمان ابوبکر بوده است.

در سال بیست و چهارم هجرت که عثمان خلیفه شد، سرزمین های اسلامی بسیار گسترده شده بود و مردمی با فرهنگها ، رسوم و زبان های مختلف مسلمان شده بودند. نومسلمانانی که باید قرآن را یاد می گرفتند و به زبان آن نماز می خواندند. از طرفی خواندن اشتباه و لغزش در تلفظ، به عربها هم سرایت کرده بود و حتی بعضی قاریان به کلمات مترادف و معادل که قابل تلفظ باشد اجازه می دادند و کار به جایی رسیده بود که هر قرائتی نام مخصوصی پیدا کرده بود(همان،همانجا).

انجمنی که عثمان آنها را مامور یکدست کردن قرآن کرد، آنرا دوباره جمع آوری و یکدست کرده و سپس عثمان دستور داد هر چه کتیبه و استخوان و سنگ و چرم و غیره که آیات بر آن نوشته شده بود بسوزانند تا ریشه نزاع از بین برود(همان،همانجا).قرآنی که در زمان عثمان تدوین شد به یکی از خط های رایج به نام خط نبطی بود که کاملا مجرد و بدون نشانه های سجاوندی بود و این شیوه نگارش را بنام رسم عثمانی می شناسند. رسم عثمانی نه نقطه داشت و نه زیر و زبر و پیش و نه حروب عله. پیداست که خواندن و فهم زبان عربی بدون این نشانه ها کار آسانی نبود و این نکته سبب شده بود که قاریان خوش حافظه آیات را در سینه بسپارند و قاری گری شغل مهمی شود (سمائی، نقل از زندی،ص51). در قرآن عثمانی ” قل” را قال هم می شد خواند و معلوم نبود “کتب” اسم است یا فعل و یا مفرد و یا جمع ویا مجهول و دیگر. هرچند قرآن عثمانی آخرین قرآنی بود که به شکل رسمی و با سازماندهی دولتی جمع آوری و تایید شده بود ولی یگانه کردن قرآن تا دو قرن ادامه داشت.

هارون بن موسی، ابوعبید قاسم بن سلام و ابوبکر بن مجاهد از کسانی بودند که سعی کردند درست ترین قرائت قرآن را از بین قرائات گوناگون تمییز دهند و قراء سبعه از همین میان پیدا شد.

قرائت شناسان در دوره ای دیگر روایت دو تن از راویان هر یک از قرائت های هفتگانه را که معتبر تر تشخیص دادند جمع کرده و چهارده روایت از آن میان بوجود آمد. معتبرترین منبعی که قرائات هفتگانه و چهارده گانه در آن ثبت شده است، کتاب التیسیر فی القرائات السبع تالیف ابوعمر عثمان بن سعید دانی است (سمائی،نقل از خرمشاهی،ص51).

با توجه به مشکلاتی که در نگارش قرآن به آن اشاره رفت، برای نشان دادن ویژگی های دستوری یا معنایی الفاظ از حرکات (رفع ، جر و نصب ) استفاده شد که به آن اعراب گویند و همچنین نقطه گذاری بر زیر و روی حروف که برای تمیز آنها از یکدیگر انجام می شود که  اعجام نام دارد. یعنی استفاده از نشانه های سجاوندی برای جدا کردن حروف همشکل. در دوره ای اعجام کار اعراب را می کرده یعنی این روش ابوالاسود دوئلی بود که حرکات را با نقطه های مدور نشان می داد. بعدها خلیل بن احمد روش شکل یا شکت شعر را ابداع کرد که در آن شکل های مینیاتوری حرف واو، ی و الف را بصورت علامت ضمه ، کسره و فتحه امروزی درآورد. همزه که بصورت دو نقطه رنگین نوشته می شد بصورت حرف ع کوچک شده و علامت تشدید که بصورت نیم دایره رسم می شد بشکل کوچک شده و نیمه کاره ش درآمد. ابوالاسود دوئلی، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم، یزید فارسی ، خلیل بن احمد فراهیدی و ابو حاتم سجستانی از کسانی بودند که در ساختن نشانه ها دستی داشتند (سمائی،ص53).

در کنار کسانی که برای نشانه گذاری قرآن تلاش می کردند کسانی هم بودند که تصرف در قرآن را روا نمی داشتند و به مجرد بودن آن اعتقاد داشتند. افرادی هم بودند که در بکارگیری نقطه سختگیری نمی کردند اما ضبط حرکات را منع می کردند. به نقل از کتاب النقط آمده است که ابوعمر دانی نقطه گذاری را با رنگ سیاه انجام نمی داد و می گفت که صور رسم مصحف با این کار تغییر می کند. او حرکات تنوین و تشدید و سکون و مد را با رنگ قرمز و همزه و ا را با رنگ زرد می نوشت(سمائی،نقل از رامیار،ص53).

رفته رفته علمای زبان و بخصوص علمای ایرانی در بصره و کوفه به مهندسی زبان پرداختند و مشهورترین اثری که پس از گذشت قرن ها از تالیف آن هنوز از اسرار تالیف آن صحبت به میان می آید کتاب ” الکتاب” نوشته سیبویه (  sibawayh ) است و الکتاب را شناسنامه دستور نویسی اسلامی می توان دانست(سمائی،ص57).

با شکل گیری و تکامل خطی که در قرون اولیه اسلام و با تاثیرگذاری و سهمی که ایرانیان در رشد و نمو آن داشته و با توضیحی که در بالا اشاره شد یه خط عربی موسوم گردید ، شیوه نگارش زبان فارسی نیز بتدریج از پهلوی به این خط تغییر یافت ولی طبیعتا با توجه به آن که این خط اصولا برای نگارش قرآن و منابع مذهبی که به عربی بودند شکل یافته بود ، در نمایاندن ظرافتها و ویژگی هایی که در زبان فارسی و دیگر زبان های غیر عربی در جهان اسلام بودند ضعف هایی داشته و دارد که به برخی از تفاوت های زبان فارسی و عربی در آثار متقدمین و بیشتر بصورت مقایسه ای و در برخی موارد بصورت مستقل اشارت هایی شده است.از معروف ترین ایرانیانی که در تکوین این امر ، خاصه در امر آواشناسی سهمی داشته اند می توان به موارد  ذیل اشاره کرد. سیبویه (قرن دوم) ، ابوحاتم رازی و حمزه اصفهانی (قرن چهارم) ، ابوعلی سینا و بدیع الزمان نطنزی (قرن پنجم) و خواجه نصیر الین طوسی (قرن هفتم) (سمائی،ص106).

خط فارسی که امروزه معمول بوده و متاثر از همان خط موسوم به عربی می باشد، هرچند در ماندگاری زبان وفرهنگ فارسی ، از بدو شکل گیری رسم الخط آن بعد از ظهور اسلام و پیوستن ایران به مجموعه جهان اسلامی ، بسیار کارآمد بوده و میراث فرهنگی بجامانده در زمان حاضر وامدار آن است ،از ضعف هایی نیز برخوردار است که موجب نا کارآمدی ان در انعکاس ظرافت های گفتاری و خصوصا آواشناسی سایر زبان های ایرانی و غیر ایرانی که در قلمرو کشور ایران رواج دارند می شود؛ بنحوی که نوشتن این زبان ها و گویش ها بعلت اختلافات آوایی و دستوری مورد اشاره بسیار سخت وگاها غیر ممکن می شود.

از جمله ایراد هایی که بزرگان زبانشناسی در مورد خط فارسی به آن اشاره کرده اند ، می توان  موارد چهار گانه ذیل را بر شمرد که حق شناس در کتاب آواشناسی به آنها پرداخته است.

  • یک آوا با چند نشانه نوشته می شود مثلا آوای [z] بصورت های ” ز” و ” ذ ” و ” ض ” و ” ظ”
  • چند آوا به یک نشانه نوشته می شود. مثلا آواهای [v] ، [u] و [o] که همگی با نشانه ” و” نمایش داده می شود.
  • گاهی چند نشانه با هم برای نمایاندن یک آوا بکار می رود. مثلا نشانه های ” خ ” و “و” برای آوای [x] . چنانچه در واژه های “خویش” و “خواب ” دیده می شود.
  • گاهی یک یا چند آوا در نوشتار نمایانده نمی شود. مثلا در فارسی آواهای [a] ، [e] و [o] در وسط کلمه نشانه ندارند مانند “سر” ، “مهر” و “پر”.
  • مورد پنجمی که می توان به موارد فوق اضافه کرد و اهمیت بسزایی در این بحث دارد آنست که بسیاری از آواهایی که در زبان ها و گویش های ایرانی یا رایج در ایران موجود بوده و دارای ارزش زبانی بالایی می باشند ، فاقد هر گونه نشانه در خط فارسی هستند.مثلا آوای [ә] و[ụ ] در زبان سنگسری در واژه هایی مانند /bme/ بمعنی آمد(مرد) و /bmә/ بمعنی آمد(زن) و یا واژه هایی همچون /du/ بمعنی عدد دو و/dụ/ بمعنی دوغ (صداقتی، سنگسری نویسی،سایت سنگسر نیوز). لازم به توضیح است که زبان سنگسری از زبان های ایران مرکزی و شمال غربی و با ویژگی انحصاری ساخت ارگیتیو است که عمدتا در شهرستان مهدی شهر(سنگسر) که از نواحی کومش یا قومس قدیم است رواج دارد.
  • وجود گونه های آغازی، میانی و پایانی برای برخی از نشانه ها نیز عامل دیگری است که خط فارسی را پیچیده تر می کند و یادگیری و آموزش آن را دشوار تر می سازد(مدرسی،ص332).

 کاستی های مذکور بعد ازشکل گیری و تکامل اولیه خط که بیشتر در جهت نظام مند کردن قرائت قرآن بوده است موجب ایجاد چالش برای مقاصد غیر قرآنی و غیر عربی می شود که ابو ریحان بیرونی در کتاب ” الصیدله فی الطب” بخوبی بدان اشارت دارد:

 ” یک یونانی به ولایت ما گذر کرد و من پیش او رفتم و نامهای دانه ها و تخمها و میوه ها و گیاهان و غیره را به زبان یونانی می پرسیدم و می نوشتم، ولی خط عربی آفت بزرگی دارد که آن همانندی واتها بهم دیگر و ضرورت تمایز با نقطه و علائم دیگر است، که اگر آن ها را ننویسند معنی مبهم می شود و اگر در مقابله و تصحیح هم غفلت شود ، اصلا ننوشتن و نوشتن کتاب، بلکه علم و جهل بر نوشته های آن یکسان می شود و اگر این آفت نبود کتاب های ترجمه شده به عربی از قبیل دیسقودریدس و جالینوس و .. کافی بود ولی اکنون اعتمادی بر آن نیست.”

همان طور که می بینیم بیرونی بخوبی به این ایراد خط واقف و آن را آفت بزرگی دانسته است که موجب بی اعتمادی به ترجمه کتاب هایی می شود که از زبان اصلی ارائه شده است.

دو داستان دیگر زیر نیز که برگرفته از” دانشنامه خط فارسی ” اثر کاظم استادی است نیز بخوبی نمایانگر تلاش هایی است که دیگرشخصیت های برجسته تاریخ جهت رفع این نقیصه بزرگ انجام داده اند.

حمزه اسپهانی در کتاب خود نوشته:

” نوشجان ابن عبدالمسیح برای من نقل کرد از احمد بن الطیب شاگرد کندی، که وقتی محتاج به استعمال لغت ملل دیگر از فرس و عبرانی ها و سریانی ها و رومی ها و یونانی ها شد، برای خود خطی مشتمل بر چهل شکل وضع کرد که تماما متباینه الاشکال بودند و به این طریق برای او نوشتن هیچ کلمه و خواندن آن مشکل نبود.”

همچنین خواجه رشیدالدین فضل ا… وزیر در “تانکسوف نامه ایلخانی” در باره نوشتن اصطلاحات پزشکی چنین گوید:

“رساله ای در حروف وضع کنیم و بیان کنیم که مخارجی که از الفاظ ایشان معلوم کرده ایم چند است و حسب هر مخرجی حرفی نهیم و شکل بی نقطه جهت آن مخرج وضع کنیم و کیفیت تصویت و مخرج آن بیان کنیم و اعراب ایشان را نیز، اشکال وضع کنیم که دلالت بر حرکات مختلف الفاظ ایشان کند تا چون کلمات الفاظ ختائی بنویسیم بر خواننده آن رسالت آسان گردد.”

با دقت در حکایات فوق این نکته بر می آید که خط موجود در به نوشتار درآوردن واژگان غیرعربی ضعیف و نارسا بوده وبرای حل مشکل فوق احمد ابن الطیب سرخسی (286-218ق) که فیلسوف و جغرافی نویس ایرانی و بزرگ ترین شاگرد یعقوب ابن اسحاق کندی بوده و خواجه رشید الدین فضل ا.. (متولد 629 خورشیدی) که در قلعه الموت بوده و با یورش هلاکو به خدمت وی در می آید را ناگزیر به ابداع روش های جدید برای ثبت واژگان جدید و غیرعربی می نماید. البته چرایی اینکه کار این بزرگان و احتمالا افراد دیگری که کار اینچنینی انجام داده ولی در لابلای تاریخ محو گشته اند ماندگار نشده است دلایلی داشته که امیدوارم در ادامه این نوشتار به پاسخ برسیم.

اصولا خط با دلایل گوناگون همانند تغییر حکومت، تغییر ابزار نگارش، ورود تکنولوژی ، معایب خط موجود، نفوذ فرهنگ جدید و تغییر زبان علم و مسائلی از این دست تغییر می یابد . مثلا ظهور دین دبیره که یکی از رساترین و بهترین خطهای جهان است ، در عهد ساسانی و بعلت دگرگونی هایی که در زبان ایرانیان روی داده بود و بیم آن می رفت که اوستا، کتاب دینی ایرانیان که از نادانی اسکندر زیان بسیار دیده بود، دستخوش این دگرگونی ها و فراموشی ها گردیده و بازمانده آن پاک از بین برود موبدان را بر آن داشت که اوستا را از این گرداب بیمناک و همچنین از غلط خوانی (ازدیده تجوید و قرائت) برهانند(استادی، تاریخچه تغییر خط فارسی ص142).و یا بحثی که با احساس نیاز به قرائت صحیح قرآن در پیشتر در همین مقال شد نیز موجب ظهور خط عربی و در امتدادآن فارسی گشت و آنچه که مسلم است زمانی که این احساس نیاز از شدت و حدت لازمه برخوردار و اراده قوی را بدنبال خود برانگیزد موجب تحول شده  و در دو مثال اوستا و قرآن بعلت قداست آن دو و اراده بالای اعتقادی پشت سر آن این تلاش به ثمر رسیده است وگرنه هرچند انگیزه هایی که در پشت تلاش هایی از قبیل کار سرخسی و رشیدالدین بوده برای شخص آن ها قوی بوده ولی از منظر اجتماعی و کاربرد عمومی فاقد آن طلب و خواست جامع بوده که بتواند منجر به تحول شود.

اما در عصر حاضر با اختراع ماشین چاپ و پیامد های رنسانس اروپایی و سرعت یافتن تحول علم و دانش و تغییر زبان آن و بروز تکنولوژی های نوین و کاربرد یافتن خط در حوزه های فرادینی ای بسیار گسترده تر از قبل و … ،نیاز های جدیدی را در بحث تحول خط ایجاد کرده که این نیاز دیگر از حوزه فردی فراتر رفته موجب شکل گیری اندیشه تغییر خط در حوزه گسترده اجتماعی شده است که فراتر از ایران بوده و  بسیاری از ممالکی را که از الفبای عربی یا اسلامی استفاده می کنند را در بر گرفته است که سیر تحولات سایر ممالک هر چند با آنچه در ایران گذشته است بی ارتباط نیست ولی از حوصله بحث ما خارج و مطلب را با آنچه در ایران گذشته و می گذرد پی می گیریم.

“میرزا فتحعلی آخوندزاده خامنه “را بعنوان اولین شخصی که  بحث تغییر خط را در ایران مطرح کرد در قریب به اتفاق منابع معرفی می کنند. وی در سال 1236 خورشیدی از تنظیم نخستین الفبای اختراعی خود که یک الفبای بدون نقطه با حروف متصل بود فراغت یافت و رساله ای نیز برای پیشنهاد کردن این الفبا بجای الفبای عربی فراهم آورد(همان،ص 175).آخوندزاده که ساکن قفقاز بوده است در این حرکت تنها نبوده و در هنگامه ای که بسیاری از روحانیون اعتقاد داشتند تغییر خط ارتباط مردم را با قرآن و متون دینی قطع خواهد کرد از همراهی و همداستانی “آخوند احمد حسین زاده” شیخ الاسلام قفقازبرخوردار بوده وبه گفته آخوندزاده وی با گفتن و نوشتن کمک بسیاری به او می کرده است(همان،ص108).آخوند زاده که در ایده خود بسیار سرسخت و برای خط پیشنهادی خود تلاش بسیار و مکاتبات فراوان داشت ، در مکاتبات خود با میرزا ملکم خان ناظم الدوله پذیرفت که الفبای پیشنهادی باید جدا نویس باشد وپس از آزمایش ها و شکست های پیاپی سرانجام از اندیشه اصلاح خط عربی منصرف شد و خط جدید ملل اسلامی را تنظیم کرد اما عمر او کفاف نداد و در سال 1256 خورشیدی در تفلیس درگذشت(همان،ص190).

مشهورترین فعالان همزمان آخوندزاده ، میزا ملکم خان ناظم الدوله و میرزایوسف خان مستشارالدوله بودند.

ملکم در سال 1204 خورشیدی در جلفای اصفهان و در خانواده ای متوسط به دنیا آمد.به تصریح خودش در ده سالگی برای تحصیل به پاریس فرستاده می شودو در آموزشگاه پلی تکنیک آنجا بمدت هشت سال حکمت طبیعی و مهندسی می آموزد. وی پس از مراجعت به ایران از سن هجده سالگی تا هفتاد و هفت سالگی که در فرنگ رخت برمی بندد، بیش از نیم قرن به فعالیت فکری و سیاسی می پردازد.ابتدا در دستگاه دولتی مترجم شده و سپس با راه اندازی دارالفنون در آنجا حساب و هندسه تدریس می کند. بارها برای ماموریت های سیاسی به اروپا سفر میکند. اولین خط تلگرافی را در ایران احداث می کند. با همراهی تعدادی از محصلین فراموشخانه را در جهت اهداف اصلاح طلبانه بنیان می گذارد. در دوران مظفرالدین شاه بعنوان سفیر به رم فرستاده می شود و تا پایان عمر در این سمت باقی مانده و در همانجا درگذشته ودر سویس به خاک سپرده می شود. شاید بتوان گفت که ملکم خان نیز همانند برخی از شخصیت های تاریخی جامع اضداد است. برخی در ستایش و تمجید اورا بالا برده و پاره ای هم به تنقید و تقبیح و ناسزا اکتفا نکرده و با صفت خائن از او یاد کرده اند.اما می توان اورا بانی و بنیان گذار تجدد و پدر مشروطه ایران دانست.(استادی،ملکم خان و تغییرخط،ص13)

در سال 1246 ملکم خان خط جدانویس خود را ابداع کرد. ملکم عقاید خود را در باره اصلاح خط در دو رساله “شیخ و وزیر” و “روشنایی” بیان کرده است. رساله روشنایی را ملکم با ضمیمه جزوه ای به عنوان “نمونه خطوط آدمیت” و با همین الفبای ابدائی خود در سال 1265خورشیدی در لندن به چاپ رسانید (همان،ص83). کتاب ” نمونه خطوط آدمیت” جزواولین و بهترین کتاب هایی است که پیرامون معایب خط فارسی و اصلاح و تغییر خط نوشته شده است و خط وی شاید تنها الفبای اختراعی ایرانی باشد که چندین کتاب دیگر علاوه بر کتاب نمونه خطوط آدمیت به سبک آن نوشته و چاپ شده است شامل “گلستان سعدی” ، “اقوال علی “و”ضروب امثال”. الفبای ملکم نکته ای بسیار مهم داشت که خط آخوند زاده از آن بی بهره بود و آن جدانویس بودن آن بود که به همین دلیل آخوندزاده خط او را به خط خود برتری داد(استادی،تاریخچه خط فارسی،ص201).

ملکم در کتاب نمونه خطوط آدمیت چهار نکته را در الفبا و خط الزامی می داند تا آن خط بتواند در آموزش آسان شود.

نکته اول در قواعد خط است که درآن سه قاعده الزامی را در خط و الفبا برشمرده است

  • تعداد حروف باید با صداهای مستعمل در زبان برابر باشد، نه بیشتر ونه کمتر
  • همه صداها در نوشتار ضبط شود
  • شکل حروف حتما با هم متفاوت باشند، واین تفاوت به گونه ای باشد که براحتی قابل تشخیص باشد

نکته دوم شرط رواج می باشد که شامل دو ملاحظه است.

ملاحظه اول اینکه در باب سواد بتوانند هر تصرفی را در خط ، بدون درس تازه،آن خط را براحتی بخوانند

ملاحظه دوم آنکه خط باید نزدیک و مطابق قواعد حسن باشد

نکته سوم جدانویسی بوده و او جمیع مشکلات خط را در اتصال حروف دانسته و عقیده دارد که با اتصال حروف هیچ نوع اصلاحی در خط ما ممکن نیست

و نکته چهارم آنکه وی اصرار دارد که باید حتما اعراب کلمات در نوشتن حروف ذکر گردد، چرا که بدون اعراب ، هر سطر را به تصور هر اعراب می توان به هزار قسم خواند

در قسمت بعدی کتاب با مطرح کردن بیست سوال و جواب به مسائل مختلف پیرامون مزیت این الفبا پرداحته و کتاب رابا این پاراگراف به پایان می برد

” بی حسی و بی غیرتی لایق آدم نیست، شرافت خلقت انسانی اینست که آحاد ناس به حکم یک ماموریت آسمانی باید هرروز و هر ساعت خود را کامل تر سازند.

کسی که طالب نیست آدم نیست. اگر واقعا آدمیت داریم، باید شب و روز در ترقی خود و ملک خود و دولت خود بکوشیم، کهنه پرستی را باید منسوخ کرد،باید ترقی پرست شد و باید آیین ترقی را از الفبا شروع کرد.”

meyar2

 درسال 1262 خورشیدی میرزا یوسف خان مستشارالدوله تبریزی برای آنکه دشمنان سرسخت الفبای نو، دین را دستاویز ناسازگاری خود نگردانند، مسئله دیگرگردانیدن الفبا را از مجتهدین و آخوندان بزرگ آن زمان از جمله حاج میرزا نصرا.. مجتهد مشهد، حاج میرزا ابراهیم علوی مجتهد سبزوار، آقامیرزا احمد فخرالسادات، حاج میرزا باقر حسینی، آقا میرزا محمد حسین امام جمعه اسپهان و حاجی محمد خان مجتهد کرمان استفتاء نمود و آن ها هم پاسخ دادند که کار الفبا هیچگونه وابستگی به دین ندارد(همان،ص203).

به جز این سه تن که وقت زیاد و تلاش بسیاری در راه اصلاح خط نمودند، افراد دیگری نیز در آن دوران پیگیر مسئله خط بودند که اکثرا در خارج از ایران بسر می بردند.از جمله شاهزاده میرزا رضا خان ارفع الدوله دانش تبریزی (کنسول وسفیر در تفلیس ،استامبول و پطرزبورغ که رساله ای را به نام “رشدیه” در استامبول چاپ کرد)، رضاخان افشار بکلشلو(نایب یکم و سرترجمان سفارت ایران در استامبول)،میرزا حسین خان (دبیریکم وزارت خارجه در ترابوزون)،ادیب الممالک فراهانی(چاپ مقاله در ضمیمه فارسی روزنامه ترکی ارشاد در باکو)، میرزا نجفقلی خان(سرکاتب اول و ترجمان کبرای دولت ایران، چاپ مقاله در باکو)، میرزا کاظم خان آلان براغوشی(متخلص به مطلع)،میرزا علی محمد خان اویسی(مامور مالیه در سفارت ایران در استامبول که رساله ای به نام “راه نو”در استامبول منتشر کرد)، لطفعلی تبریزی(منشی اول کنسولگری ایران در تفلیس)، میرزا لطفعلی مجتهد دانش تبریزی، عبدالرحیم طالبوف و..

لازم به توضیح است علاوه بر کسانی که مستقیما و مشروحا در باره الفبا اظهار نظر کرده اند، بیشتر دانشمندان و نویسندگانی که نوشته های آنان در پیدایش اندیشه آزادی و مشروطیت موثر بوده است، به معایب و مفاسد خط فارسی اشاره و از فکر اصلاح آن حمایت کرده اند(همان،ص222-208).

از حدود سال 1300 و همزمان با رواج ماشین تحریر ، طبقه دوم طرفداران تغییر و اصلاح خط که اکثرا متاثر از علاقمندان ویا شاگردان تلاشگران دوره اول بودند، شروع به فعالیت کردند. پس از جنگ جهانی کسانی در ایران به کوشش برخاستند و رساله هایی نوشتند که اولین آن ها ، مقالاتی بود که در سال 1304 خورشیدی توسط حسین کاظم زاده ایرانشهر به نام “الفبا در ترتیب راه نو” و همچنین مقاله “لزوم اصلاح خط و زمان” از ابولقاسم اعتماد زاده ارائه گردید. فعالان اصلاح خط در این زمان نیز تحصیل کرده ها و یا ساکنین کشورهای اروپایی بودند که تقریبا 30 تن را شامل می شود. افرادی از قبیل : اعتصام زاده، رشید یاسمی، علی دشتی، عبدالصمد فرهنگ، نورحقیق صدرالعالی، مصطفی فاتح، محمد علی داعی الاسلام و …(همان،ص228).

باید دانست که در نخستین سالهای سلطنت رضا شاه که دست به برخی اصلاحات بزرگ زده می شد و از جمله امید می رفت که ایرانیان نیز به تقلید ترک ها خط خود را به لاتین برگردانند، سفر سر دنیس راس خاورشناس انگلیسی و متخصص زبان شرقی که از 1901 – 1896 میلادی استادی زبان فارسی را در کالج پادشاهی لندن بعهده داشت و می توانست چهل زبان را خوانده و به سی زبان سخن گوید به ایران و مخالفت وی به تغییر الفبا در ایران و هندوستان موجب شد که از این جنبش جلوگیری شود(همان،ص247-245).

سال 1323 تا 1338 داغترین سالهای بحث تغییر خط بود که اوج آن ها در سال 38 می باشد که منجر به انتشار  حدود هشتاد مقاله پیرامون مشکلات خط فارسی می شود.در این سال انجمنی به نام “انجمن اصلاح خط” از جمعی از صاحب نظران ( از جمله دکتر نصرا.. شیفته، مسعود رجب نیا، ابراهیم گرانفر، منوچهر امیری، یدا..رویایی، یحیی ذکاء، سهیل آذری، دکتر مروستی، …) به ریاست استاد سعید نفیسی در تهران تشکیل یافت و الفبایی پیشنهاد کرد و در جراید و رادیو توضیحاتی در باره نقص الفبای کنونی فارسی و لزوم تغییر آن دادو یکی از مهمترین افرادی که در این سال ها پیرامون تغییر خط فعال بوده و آثار نسبتا حجیم در این باره منتشر کرد، ابراهیم گرانقدراست. در همین سال (1338) و به دنبال جنجالی که بر سر موضوع تغییر خط در ایران بر پا شد، نقل قول هایی از مخالفت آیت ا..العظمی بروجردی شنیده شد که احتمالا به همین دلیل دوباره موضوع تغییر خط رو به افول رفت هر چند با این حال گاها مقالات و کتاب هایی بعدا در زمینه منتشر می شد(همان،ص268-263).

در سال 1343 “انجمن ترویج زبان فارسی” در تهران دایر و مجله ای بنام “بنیاد فرهنگ” انتسار داد و الفبایی به نام “الفبای فارسی به خط جهانی” پیشنهاد کرد و در سال 44موضوع تغییر خط در دو مجله پایتخت “روشنفکر” و “سپید” مطرح و به مجلات دیگر هم سرایت کرد.در سال 45 اینترنت ظهور کرد و همچنین چاپ افست در ایران رواج یافت و رویدادهایی مختلف پیرامون تغییر خط تا انقلاب اسلامی جریان داشت که علاقمندان می توانند به منبع رجوع نمایند(همان،ص 274-270).

بعد از انقلاب موضوع تغییر خط به کلی از تب وتاب افتاد و پس از رخوتی چند ساله این بار با نگاهی دیگر، از تغییر خط به اصلاح خط، حرکتی تازه یافت.

در مقاله” فراخوان به فارسی نویسان و پیشنهاد به تاجیکان” به قلم ایرج کابلی در شماره 72 مجله آدینه ، نارسایی ها و مشکلات خط فارسی تشریح و توصیه شده بود شورایی برای رسیدگی و حل این مشکلات تشکیل شود و در شهریور 71 خبر اولین نشست اصلاح رسم الخط در مجله آدینه منتشر شد که طبق این خبر شرکت کنندگان عبارت بودند از: کریم امامی، محمد رضا باطنی، ایرج کابلی، علی محمد حق شناس، احمد شاملو، کاظم کردوانی و دبیر تحریریه آدینه فرج سرکوهی.  در همین خبرآمده بود که آدینه از آقایان محمد رضا شفیع کدکنی ، هوشنگ گلشیری ، محمد صنعتی و .. نیز درخواست کرده است تا در جلسه های این جمع شرکت کنند.

با مرگ گلشیری ، شاملو و کریم امامی و با تعطیلی مجله آدینه و همچنین به خارج رفتن کاظم کردوانی شورا عملا تعطیل شد و نتوانست مصوبات خود را پیگیری نماید و نواقص احتمالی آن را برطرف نماید(همان،ص277).

پس از این ماجرا فعالیت عمده ای که تاثیر گذار در جریان تغییر یا اصلاح خط باشد مشهود نبوده واز معدود چهره هایی که در این زمینه فعالیت داشته اند می توان از محمود رضائیان و مسعود خیام نام برد جدای از اثر مسعود خیام که در سال 73 تحت عنوان “خط آینده، خط تمام اتوماتیک فارسی” منتشر شد موضوع خط و اصلاح آن تا چندین سال راکد ماند(همان،ص287). البته مواردی بصورت مصاحبه های کوتاه در برخی وبلاگ ها و مطبوعات باقی ماند که این موارد در مجموعه ای تحت عنوان “هولوکاست خط فارسی” توسط استادی جمع آوری و ارائه شده است.

آقای کاظم استادی که دانش آموخته فلسفه و گرافیست می باشد در ادامه کار افرادی که از فعالین تغییر ویا اصلاح خط بودند با تلاشی چشمگیر و با گرد آوری مجموعه پانزده جلدی  تحت عنوان “دانشنامه خط فارسی” در سال 92 بار دیگر اهمیت مسئله خط را مطرح و با بر شمردن مشکلات و موانع و در درجه بالاتر تهدیدهایی که در کمین خط فارسی وجود دارد ، از سال 87 فعالیت خود را با ارائه نمونه خط جدیدی با عنوان خط استادی شروع کرد که شرح آن از زبان خودش که باز تابی از دغدغه نگارنده این مقاله نیز هست شنیدنی است.

“چهار سال پیش ]1387[ ، وقتی دخترم مهدیه، با شور و اشتیاق وارد دبستان شد ، نمی دانستم که مهمترین سدی که برای کسب علم ودانش ، باید با آن دست و پنجه نرم کند ، یادگیری، خواندن و نوشتن “خط فارسی” است.

این مشکل طاقت فرسا و رنج آور ، برای او همسالانش در سال دوم و سوم دبستان پیچیده تر شد. و می توانست کم کم ، موجب سرخوردگی او از دانش و علم آموزی شود. در همان زمان، جرقه ای در ذهنم روشن شد، تا این مشکل را برای او و همه بچه های طالب دانش، مرتفع کنم.

البته اگر واقع بینانه با این موضوع برخورد کنیم، مشکل خواندن و نوشتن، مختص بچه های ابتدایی نیست بلکه بزرگسالان، حتی در سطح اساتید دانشگاه نیز، نمی توانند متن هایی را فی البداهه، مسلط و سریع، بدون غلط بخوانند و یا احیانا بنویسند. و انرژی و وقت بسیار زیادی از فارسی زبانان، به جای یادگیری محتوا و فهم علم، صرف یادگیری ابزاراستفاده از منابع علمی می شود و اگر خوب دقت شود، این نوعی عقب ماندگی است.

به هر حال ، دست به کار شدم و پس از تلاشی قابل ملاحظه، خطی را اختراع نمودم که در ادامه این نوشتار با آن آشنا می شوید.

پس از آن علاقمند شدم و در آثار گذشتگان منتقد به خط فارسی و نیز معاصران آن تحقیق نمودم. نقد های گوناگون، در حوزه های مختلف را جمع آوری نمودم. با دسته بندی اشکالات خط فارسی ، می توان حدود بیست نوع اشکال کوچک و بزرگ برای خط فارسی موجود ، برشمرد.

هر چند تاکنون همه این اشکالات ، متاسفانه نتوانستند عزم عمومی را برتغییر خط فارسی ، جزم کنند. اما در دهه ی اخیر، و با ورود تکنولوژی روز، غولی بی شاخ و دم ، ظهور نموده است، که به تنهایی و با در نظر نگرفتن اشکالات قبلی خط فارسی، می تواند شانه خط فارسی را به راحتی بر زمین بمالد و تاکنون نیز در این کار بسیار موفق بوده است. این غول، اکنون می تواند دوست داران ادبیات فارسی را مخیر به دو انتخاب کند، یکی “تغییر خط فارسی” و دیگری “نابودی کلی خط فارسی”.

اگر غیر متعصبانه ، به دور و اطراف خود نگاه کنیم و از لاک تحجر بیرون بیاییم، در زمان حال، دو دندان بلند تکنولوژی عصر جدید، یعنی کامپیوتر و موبایل، گردن نحیف خط فارسی را می فشارد.

در این میان ، دوستداران خط فارسی، دو دسته اند. دسته ای متعصب که نه نرمشی از خود نشان می دهند و نه راهکاری برای این هجمه در جیب خود دارند. و اگر مدیریت برخورد با این هجمه به این ها، که تعدادشان نیز متاسفانه زیاد است، سپرده شود، فاتحه خط فارسی خوانده می شود. که البته تا حدود زیادی، اکنون خوانده شده است. اینان از سر بی هنری، همیشه مخالف هر تغییری، حتی کوچک هستند. و شاید با کمی سوء ظن، بتوان با یکی از نویسندگان مشهور در گذشته ، هم عقیده شد که گفته است: “سواد برخی از مخالفان تغییر خط فارسی، به همین پیچیدگی های خط فارسی است که اگر آسان شود ، دکان آن ها بی رونق و ارزش آن ها کاسته می گردد.”

اما دسته ای دیگر ، که “مادری دلسوز” برای خط فارسی هستند. و من نیز همرنگ آن جماعتم، وقتی بین مرگ خط وتغییر آن، مخیر شوند، حتما بی درنگ تغییر را در بغل خواهند گرفت.

در حال حاضر اگر به جامعه جوان فارسی زبان ها دقت کنیم، بر عکس جامعه میان سال و پیر، همه و همه، در حال استفاده فراوان از کامپیوتر و موبایل هستند و روزمره با اینترنت، ایمیل، جی میل، اس ام اس و … سرو کار دارند و برای بهره گیری از آن، از خط لاتین یا حداکثر فینگلیش (نوشتن فارسی با حروف لاتین) استفاده می کنند. خط فارسی در حال حاضر، چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال منهدم شدن و از بین رفتن است و سر در برف نگهداشتن کارساز نیست.

یکی از حدود ده ها اشکال خط فارسی، این است که خط فارسی، “خط فنی” نیست و قابلیت استفاده مناسب در وسایل، علوم و تکنولوژی روز را ندارد. واین اشکال در حال حاضر، “چشم اسفندیار” خط فارسی است و اکنون می تواند مهمترین دلیل ” تغییر خط فارسی” باشد.

اما با یک جمع بندی اجمالی، سر فصل اشکالات خط فارسی کنونی، تیتر وار می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • آموزش، یادگیری و تسلط متوسط بر آن مشکل و طولانی مدت است که حداقل چهارسال به طول می انجامد.
  • تعداد حروف الفبای آن با اشکال مختلف به حدود 126 الی 128 شکل حرف می رسد، که نسبت به خطوط رایج بین المللی بسیار زیاد است.
  • قابلیت استفاده در علوم فنی مثل ریاضی، فیزیک، شیمی، موسیقی و کامپیوتر و نجوم و مخابرات و مهندسی پرواز و کنترل های عددی و .. ندارد
  • این خط به هیچ عنوان فنی نیست و قابلیت همراهی تکنولوژی روز را ندارد و انرژی زیادی از مهندسان رشته های مختلف ما را برای سازگاری حداقلی گرفته است.
  • چون مصوت ها در داخل کلمات نوشته نمی شوند، خواندن و نوشتن کلمات بسیار مشکل است. مثلا کلمه “بر” را می توان به شش حالت خواند و یا کلمه “برد” را می توان به همراه تشدید ، با بیست و یک حالت مختلف تلفظ کرد ویا کلمه “اهتزاز” را می توان به صدها نمونه غلط نوشت.
  • الفبای خط فارسی به حاطر وجود حروف تکراری، قابلیت بسیار زیادی برای غلط نویسی دارد ، به طوری که کاربرد کلمات در نوشتار و ادبیات فارسی مشوش شده است.
  • فقط “راست نویس” است، و قابلیت “چپ نویسی “و یا “بالا و پایین نویسی” ندارد.
  • چون “جدا نویس” نیست، بسیاری از نرم افزارهای کاربردی امروز، در آن قابل تطبیق نیستند.
  • به حاطر داشتن وجود اشکال غیر هندسی، که در چهار چوب دو شکل پایه ی “دایره” و “مربع” واقع نمی شوند، بکارگیری این خط در سخت افزارهای الکترونیکی و … مقدور نیست.
  • یادگیری و آموزش و تطبیق بین زبانی آن برای ” غیرفارسی زبانان” و ” بیگانگان” بسیار مشکل است. و همچنین قابلیت خط بین المللی شدن را ندارد.
  • قدرت طراحی فونت های جدید غیر فانتزی درآن محدود است.
  • “تعداد کلمات فارسی” در این خط بیش از اندازه و غیر ضروری می باشد.
  • به خاط عدم سهولت بکارگیری و مطابق نبودن با استانداردهای ابزار بهره وری تکنولوژی ، قابلیت رقابت با خط های بین المللی را ندارد که این امر باعث رایج شدن خط های بیگانه در بین مردم و مخصوصا قشر جوان شده است.
  • در نوشتن خط فارسی، “عرض” کلمات فارسی کم تر از عرض کلمات خطوط زبان های دیگر است و تعداد خط های آن در صفحه نیز کمتر از تعداد خطوط زبان های دیگر همچون لاتین است که همین امر باعث شده، در هنگام ترجمه، مقدار پاراگراف ها متفاوت از زبان های دوم در یک صفحه گردد.
  • هزینه انتقال مخابراتی، در کاراکتر های خط فارسی نسبت به (مثلا) لاتین بیشتر است، هرچند دولت برای حل آن فعلا سوبسید می دهد.
  • در معادل سازی کلمات لاتین به فارسی، مثلا در نام داروها، کاربرد این خط مشکل و ایجاد هرج و مرج نموده است.
  • خط کنونی قابلیت “خود آموزی” ندارد، یا خود آموزی آن بسیار مشکل است.
  • درکاربرد عمومی، به خاطر برخی از مشکلات فراوان این خط، سطح سواد مردم نسبت به خط و ادبیات و زبان فارسی بسیار پایین است.
  • خط کنونی، اختصاصی ایران نیست و ” گرایشات و هویت ملی” در آن نمود ندارد.
  • و…

این ها بخشی از معایب خط فارسی بود که فهرست وار به آن اشاره شده که بخشی از آن ها شاید موازی هم باشند. برای اطلاع بیشتر از معایب خط فارسی به مقالات و کتاب های زیادی که پیرامون این موضوع نگاشته شده مراجعه فرمایید.”

در “خط استادی” که توسط استادی ابداع گردیده است سعی شده است به ایرادات حدودا بیستگانه مورد اشاره پاسخ داده شود یعنی واجد قابلیت فنی شدن، جدانویسی و نوشتن از چپ وبالا و پایین، آموزش در کوتاه مدت، تعداد علائم نوشتاری برابر با واج ها، یکسان بودن در نوشتن و خواندن، مقبولیت بین المللی، شباهت به خط فارسی قدیم و حذف برش بین نسلی، نرم افزار پذیری، ایرانی بودن، تمایز با خط عربی و همچنین قابلیت نرم افزاری تبدیل عکس متون به حروفچینی کامپیوتری گردد که جهت آشنایی تصویر علائم و نمونه متن نوشته شده از صفحه اول گلستان سعدی ذیلا آورده می شود.

meyar3

meyar4

 کاستی های خط فارسی وسیر فعالیت ها و راهکارها و نمونه ها و جایگزین هایی که اهم آن ها مورد اشاره رفت ضرورت  برنامه ریزی در جهت بازنگری و اصلاح آن را خصوصا با تهدید هایی که با ظهور تکنولوژی های جدید بوجود آمده است را بیش از پیش آشکار می سازد که این باز نگری را می توان در دو محور به بحث گذاشت.ولی قبل از آن بایستی به این نکته توجه داشت  که علاوه بر ضرورت های اشاره شده در بالا برای اصلاح خط مورد غفلت واقع و هیچ اشاره ای به آن نرفته است اینست که ایرانیان فقط گویشوران فارس زبان نبوده و گویشوران بسیاری در این سرزمین کهن وجود دارند که گفتارشان همانطور که دبیری مقدم در کتاب تازه منتشر شده “رده شناسی زبان های ایرانی” اشاره داشته است ،و برخلاف ملاحضات مصلحت گرایانه رایج که از عنوان گویش برای آنها استفاده می شود، زبان بوده و با گرایشی که همزمان با ظهور تکنولوژی های جدید و به تبع آن افزایش ارتباطات به تبادلات نوشتاری بین این گویشوران به زبان خود ایجاد شده است و همچنین ضرورت ثبت و حفظ این میراث های کهن ایرانی وجود دارد، اصلاح خط را ضروری تر از قبل می سازد.

شاید برخی از صاحب نظران همانگونه که پرمون در همایش آواشناسی و واجشناسی در فروردین 88 اشاره داشته است این ایده را داشته باشند که نشانه های ارائه شده در IPA برای نوشتاری کردن این زبان ها کفایت کند ولی آنچه در اینجا مد نظر هست نه کارها و پژوهش هایی که در محیط های آکادمیک صورت می گیرد بلکه بکارگیری فراگیر توسط عامه مردم در ارتباطات اجتماعی خصوصا با ابزاهای تکنولوژیک جدید مانند رایانه و تلفن های همراه و یا شبکه های اجتماعی بوده که بعلت کاستی موجود به شدت موجب روی آوردن به استفاده از الفبای بیگانه و عمدتا لاتین شده است.

حال با در نظر گرفتن این ضرورت جدید که اهمیت آن کمتر از ضرورت های قبلی نیست به بحثمان در دو محور ذیل ادامه می دهیم.

محور اول: ضرورت بازنگری در خط فارسی بعنوان نماینده زبان فارسی که زبان رسمی کشور ایران است.

محور دوم: ضرورت بازنگری در خط فارسی بعنوان رسم الخط رایج و رسمی کشور یا سرزمین ایران که تشکیل شده از قومیت ها و فرهنگ های متفاوت بوده و جوامع زبانی کوچکتر را در درون خود جای داده است که هر یک از این زبان ها و گویش ها واجد ویژگی های آوایی خاص خود بوده و تفاوت های بارزی با فارسی معیار دارند.

آنچه که مسلم است کار باز نگری در محور اول با تعقیب سیر فعالیت هایی که شرح آن گذشت کاری بسیار پیچیده و دشوار خواهد بود و شاید هم غیر ممکن. پر واضح است که کلیه آثار مکتوبی که در تاریخ این سرزمین وجود داشته و بازنمایاننده فرهنگ و سرگذشت آن و همچنین کلیه اسناد و مدارک حکومتی و سایر آثار ارزشمند ملی این سرزمین همگی به این خط بوده و تغییر در آن می تواند خطر قطع ارتباط نسل فعلی با گذشته خود را داشته و همچنین بار مالی و اقتصادی بسیار سنگینی را نیز مطالبه خواهد نمود.

این در حالی است که انجام این کار با توجه به ضرورت اشاره رفته در محور دوم نه تنها هزینه محور اول را نداشته بلکه فواید و منفعت های بسیار بالایی هم در سطح منطقه ای و زیر گروه های فرهنگی و زبانی و هم در سطح ملی خواهد داشت که در ادامه بحث به اهم آن اشاره خواهد شد.

انتخاب خط مشترک یکی از مقولات مهم در امر برنامه ریزی زبان که از شاخه های دانش جامعه شناسی زبان (sociolinguistic) است بوده و بعنوان یک واقعیت در نظر گرفته می شود که وجود چند نظام نوشتاری در یک کشور در کار انتشار کتاب ها و نشریات، آموزش و بطور کلی امر ارتباط ، مسائل و دشواری هایی را به وجود می آورد و لذا ایجاد و انتخاب یک خط مشترک ضروری می باشد (مدرسی،ص328). بعنوان مثال در شوروی سابق که گروه های قومی زبانی گوناگونی را در خود جای داده بود، خط روسی یا سیریلی بعنوان خط مشترک برگزیده شد که هنوز هم علی رغم فروپاشی آن کشور این خط در بعضی از جمهوری های بازمانده از آن استفاده می شود. با وجود این واقعیت تجربه ای که در کشورهای دیگر وجود دارد می تواند صورت مسئله را بشکلی مطرح کند که بتوان پاسخ مناسب تری به آن داد. بعنوان مثال خط سنتی چین یک نضام واژه نگار بوده و از لحاظ آموزش و یادگیری نسبت به خط های الفبایی دشواری های بمراتب بیشتری دارد . این امر موجب شد در طی چندین دهه گذشته ، یکی از هدف های اصلی برنامه ریزان زبان در این کشور تغییر این خط واژه نگار  و جایگزینی آن با یک خط الفبایی باشد. در این زمینه طرح های مختلفی ارائه شد و تا اینکه سرانجام ” کمیته اصلاح زبان” خطی به نام پین یین (pin – yin) را که بر پایه الفبایی قرار داشت به تصویب رسانید. هرچند هدف نهایی برنامه ریزان جایگزین ساختن خط سنتی واژه نگار با خط الفبایی پین یین است، اما نزدیک شدن به این هدف در یک روند بلندمدت تدریجی و کند انجام می گیرد. اکنون الفبای پین یین در کنار خط سنتی و البته در زمینه های بسیار محدودی (مانند نام های روی نقشه ها ، برخی از کتاب های آموزش چینی به خارجیان و غیره) بکار گرفته می شود(مدرسی،ص336).

هرچند تجربه چین نشان می دهد که استفاده از یک خط دیگر با بکارگیری آن در زمینه های خاص می تواند امکانپذیر باشد؛ ولی موضوع بحث در این مقاله نه استفاده از خط و الفبای دیگر بلکه بکار گیری از شکل اصلاح شده ای از خط فارسی واستفاده از این شیوه اصلاح شده نه در زبان فارسی معیار بلکه در ثبت و نوشتاری کردن سایر زبان ها و گویش های رایج کشور که پیشینه کتابت نداشته وبنابر این هزینه اقتصادی و فرهنگی کلان نیز مطالبه نمی کنند است. این شیوه اصلاح شده که نمونه آن در مورد زبان سنگسری پیشنهاد شده است (صداقتی، سنگسری نویسی، وبگاه سنگسرنیوز) با گسترش و جامعیت یافتن ، می تواند بعنوان خط معیار در به نوشتار درآوردن کلیه زبان ها و گویش های رایج و همچنین اسامی اشخاص و مکان ها و دیگر واژگان و مقولاتی که مرتبط با زبان ها و فرهنگ های بومی است بکار گرفته شود.البته لازم به توضیح است که برای این مقصود خطوط ابداعی دیگر همچون خط استادی نیز می تواند بعنوان گزینه های انتخابی مطرح باشد ولی بدیهی است که این خط معیار که می توان از آن بعنوان “خط ایرانی” یاد کرد بایستی بیشترین هماهنگی را با خط رایج رسمی فارسی داشته باشد و این در حالی است که در نمونه سنگسری نویسی این قرابت در حد اکثر امکان حفظ شده است و عمده ترین تمایز آن در به حروف درآوردن اعراب می باشد و تمایز بعدی وضع نشانه برای واج هایی است که در زبان فارسی وجود ندارد همچون ” ۀ ” و ” ۉ” که برابر /ə/ و /ụ/ در IPA می باشد و به فراخور هر زبان دیگر ایرانی می توان نشانه های دیگری را استاندارد سازی کرد. برای آشنایی بیشتر با این خط دو نمونه نوشتاری از زبان سنگسری در انتهای مقاله ضمیمه شده و برای آشنایی کاملتر و دانلود این فونت می توان به سایت مذکور مراجعه کرد.

نتیجه :

همانطور که در نوشتار کوتاهی که به عنوان” آواشناسی زبان های رایج در ایران و ضرورت تدوین رسم الخط ” که قبلا از این نویسنده ارائه شده ،و این مقاله در اصل تداوم کار قبلی درآن نوشتار می باشد، ذکر گردیده این خط معیار ایرانی می تواند تناظر یک به یک با کلیه آواها و واج هایی داشته باشد که در زبان ها و گویش های محلی مورد استفاده قرار می گیرند.

همچنین علاوه بر ویژگی های فنی مورد اشاره در این خط معیار، دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری می تواند حاصل گردد که موارد ذیل از اهم آن است.

  • در گویشوران هر زبان و گویش محلی، با کتابت شدن زبان و گویششان، اعتماد به نفس         و تعلق اجتماعی بیشتری ایجاد نموده و بعنوان پیامد، پایبندی و وفاداری بیشتری را نسبت به فرهنگ بومی خود ایجاد خواهد نمود.
  • با ایجاد پایبندی و وفاداری فرهنگی مورد اشاره، بن مایه های هویتی افراد تقویت و این کار موجب بالا آمدن سطح سلامت روانی جامعه و ارتقاء سلامت اجتماعی خواهد شد.
  • افراد بومی انگیزه بیشتری در انتقال فرهنگ وزبان خود به فرزندانشان پیدا نموده واین امر از قطع تسلسل فرهنگی پیشگیری خواهد نمود.
  • با ایجاد انگیزه آموزش زبان مادری ،ذخایر ارزشمند زبانی در کشور حفظ خواهد شد.
  • وجود خط جامع معیار می تواند جوامع زبانی داخل کشور را به هم پیوند دهد و این امر موجب رشد تبادل وتعاملات فرهنگی بین گویشوران این زبانها شده که بنوبه خود با افزایش غنای فرهنگی ،تاثیر پذیری منفی از فرهنگ بیگانه کاسته می شود.
  • استفاده از یک خط جامع معیار مانع از تشتت و سردرگمی کتابت زبان های محلی و انحراف و تجزیه در سطح منطقه ای و ملی می شود.
  • پیامد وحدت رویه در بکارگیری این خط معیار، همگرایی فرهنگی و تقویت وحدت ملی است.
  • بکارگیری خط معیار مورد تعریف در سطح منطقه ای و محلی می تواند راهگشای اصلاح و تکوین خط فارسی گردد.

وشاید با تعمق بیشتر بتوان چندین وچند مزایای دیگر در سطح فردی و اجتماعی و ملی در این مقوله جست بدون آنکه تهدیدی برای ذخایر مکتوب فرهنگی و ملی ما باشد.

علاوه بر کار انجام شده مرتبط با زبان سنگسری که اشاره رفت، موارد دیگری نیز در خصوص زبان های گیلکی، ترکمنی، سیستانی، لکی، آذری، بلوچی، کردی، تاتی و لری بصورت منفرد و محلی و مواردی گسترده ترانجام شده است که با جستجوی ساده در فضای اینترنت می توان به آن ها دسترس شد. وجود این فعالیت ها که گاها از پشتوانه بالای علمی و زبانشناختیک محققان آن ها نیز حکایت دارد ، نشاندهنده نیاز به برنامه سازماندهی شده و حمایت نهاد های حاکمیتی است. این حمایت ها می تواند در دو وجه صورت گیرد. وجه اول در جهت تشویق محققین مربوطه و پشتیبانی معنوی و علمی از کار آن ها باشد؛چرا که در صورت برخورداری این حمایت ها، محققین مربوطه که برخاسته از بافت اجتماعی همان زبان و فرهنگ هستند بهتر از هرکسی به ظرافت ها و ویژگی های آوایی زبان خود واقفند و وجه دوم این حمایت ها در ایجاد بستر مناسب اجتماعی بوده بنحوی که افراد عادی و گویشوران آن جامعه زبانی تشویق به استفاده و بکارگیری از کار علمی-فرهنگی تولید شده شوند.

براستی که سرگذشت کتابت قرآن که گوشه ای از آن به اشاره رفت و وحدت رویه ای که بدنبال تلاشهای زیاد  اندیشمندان عمدتا ایرانی در طی قرون اولیه  برای اصلاح خط به عمل آمدرا می توان بعنوان یک الگو در ایجاد وحدت رویه در اصلاح خط فعلی و ارائه خط معیار ایرانی برای  به نوشتار درآوردن همه زبان های بومی و رایج در ایران که نشانه هایی از آیات الهی هستند قرارداد.

 منابع :

  • احسانی آزاده(1392); خط فارسی، بازمانده خط های کهن http://www.kohandiara2500/blogfa.com/post/74
  • اعظمی چراغعلی، ویندفوهر(1351) واژه نامه سنگسری، تهران،انتشارات فرانکلین.
  • اگریدی ویلیام و همکاران(1388)درآمدی بر زبانشناسی معاصر،ترجمه علی درزی، تهران ،انتشارات سمت،چاپ دوم.
  • استادی کاظم(1392)، آخوندزاده و تغییر خط، تهران، پخش علم
  • استادی کاظم(1392)، تاریخچه تغییر خط فارسی، تهران، پخش علم
  • استادی کاظم(1392)، دانشنامه خط فارسی، تهران، پخش علم
  • استادی کاظم(1392)، ملکم خان و تغییر خط، تهران، پخش علم
  • استادی کاظم(1392)،هولوکاست خط فارسی، تهران، پخش علم
  • انتظاری محترم، ، تاثیر گویش های محلی بر گسترش و تقویت زبان و ادبیات فارسی
  • ایران مهر مهرداد،خط زمان هخامنشی ایرانی است، http://kuroshebozorg2.persianblog.ir/post/22
  • بیرونی ابوریحان، الصیدله فی الطب
  • پرمون یدا…(1388)، همایش آواشناسی و واج شناسی http://www.ibna.ir/fa/doc/report
  • جنیدی فریدون (1392) ، داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی ، تهران ، موسسه نشر بلخ
  • جنیدی فریدون(1391)، دفاع فریدون جنیدی از خط فارسی، تهران، خبرنگاری ایسنا، کد خبر 91101207383
  • حق شناس علی محمد، (1390)آواشناسی، تهران، نشر آگه، چاپ سیزدهم.
  • دانشور مصطفی، بلوچ های ساکن فارس، http://www.balouch.ir
  • دبیری مقدم محمد(1392)، رده شناسی زبان های ایرانی، تهران، سمت
  • راسخ محمد صالح، پیشنهادی در مورد رسم الخط و انشای ترکمنی، rasekh63.blogfa.com
  • رحمانی علی، الفبای تاتی و قواعد نگارش، khaalefer.com
  • رودیگر اشمیت(1989)، راهنمای زبان های ایرانی(ترجمه)، تهران، ققنوس
  • سالاریان اسماعیل ،نکاتی پیرامون رسم الخط ترکی ، salarian.blogfa.com
  • سلطانی منظر، بدرخانی، ضرورت تحقیق در خانواده زبان ها و گویش های فارسی ایرانی
  • سمائی سید مهدی (1388) تاریخچه آواشناسی و سهم ایرانیان،تهران، نشر مرکز
  • شهبازی سروش، گویش گورانی http://www.kurdishacademy.org
  • صباغیان ناصر(1390) بررسی زبان سنگسری ، آمل، نشر شمال پایدار.
  • صداقتی احمد (1392)، آواشناسی زبان های رایج در ایران، http://www.sangesarnews.com/6933
  • صداقتی احمد(1393)، درخواست کودک سنگسری، http://www.sangesarnews.com/8187
  • صداقتی احمد (1391)، سنگسری نویسی، sangesanews.com
  • صداقتی احمد(1393)، کاتازە مۂ ، http://www.sangesarnews.com/8430
  • صوفی حامد، نگارش رسم الخط سیستانی ، Sibpress.com
  • عزیزی فرزاد، زبان و ادبیات لکی (پهلوی باستان)، lakzaban.blogfa.com
  • عمرانی غلامرضا(2008)، گویش سیستان ، تهران، هنر رسانه ی اردیبهشت
  • کابلی ایرج(1371)، مجله آدینه ، شماره 72
  • کریمی بهرام، رسم الخط گیلکی بر سر یکراهی، v6rg.com
  • کلباسی ایران، فرهنگ توصیفی گونه های زبانی ایران، http://hawzah.net/fa/magazine
  • مفتی زاده عبدالرحمن(1338)، رسم الخط کردی اشکالات خواندن و نوشتن را بر طرف ساخته، noormags.com
  • مقدسی یحیی(1391)، درآمدی بر جامعه شناسی زبان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،چاپ سوم.
  • ملازهی پیرمحمد ، بلوچ و سنت هایش، payambaloch.ir
  • نشریه اینترنتی مردم لر، آشنایی مختصر با شیوه نگارش لری،loor.ir
  • نوروزی شاهور(1378)، واج شناسی و فرایند های آوایی زبان ترکی آذربایجانی، تبریز، اختر
  • همایون فرخ رکن الدین(1384)، سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، تهران، نشر اساطیر
  • یوسفی میلاد، واکه های هورامی، http://www.sarkav.ir/news/print/16

 

samphony

جهت استفاده شنیداری این شعر به نشانی http://www.sangesarnews.com/8187 مراجعه شود

برای مقایسه این دو خط ترجمه فارسی شعر به هر دو شکل ذیلا نوشته شده است.

meyar1

nemosar

جهت استفاده شنیداری به نشانی http://www.sangesarnews.com/8430 مراجعه شود

ترجمه با خط پیشنهادی معیار ایرانی:

ghoroob

برچسب‌ها:,


8 پاسخ به “همگرایی اجتماعی، ضرورتی نوین در ابداع خط معیار ایرانی”

  1. درود بر شما.
    اول سپاس از مقاله ی خوبتان و دوم اینکه بنده هم از این منظر مه استفاده از خطوط بیگانه و لاتین جفا به فرهنگ خودمان است موافقم، از همین رو مقاله ای در نقد خط ابداعی کیسوم که برگرفته از لاتین بوده نوشته بودم و پیشنهاد کرده بودم که اگر بناست که از لاتین برای نگارش گیلکی به دلیل نقصان در الفبای فارسی(نه عربی) استفاده بشه چه بهتر که از خط اوستایی که نه تنها از لاتین کامل تر بلکه به جرئت میشه گفت یکی از کامل ترین خطوط جهانه.و ما به کمک دوستان فرهنگستان زبان گیلکی راه اندازی کردیم که در نگارش فرهنگ جامع گیلکی بناست برای آوانگاری ، علاوه بر آوانگاری استاندارد لاتین از آوانگاری اوستایی نیز استفاده بشه.
    با سپاس از شما آقای دکتر
    با سپاس از شما

    • احمد گفت:

      سپاس از شما
      طرح استفاده از الفبای اوستایی نیز در نگارش زبان سنگسری استفاده و در شرف نهایی شدن است
      برای همفکری بیشتر و تبادل تجربه و همجنین ارسال فونت طراحی شده اگر امکان دسترسی به رایانامه تان را برای اینجانب فراهم نمایید ممنون خواهم بود
      a_sedaghati@hotmail.com

  2. حیدر گفت:

    با سلام
    ضمن تشکر از تلاش جناب آقای دکتر صداقتی بنظر بنده جایگزین شدن خط جدید بجای خط فعلی دارای مشکلات فراوانی از نظر مسائل آموزشی و ایجاد هزینه های مختلف و … میباشدکه احتمالا اقبال عمومی و ملی را دچار تردید می کند لیکن پیشنهاد میشود تغییرات بصورت تدریجی به خورد سبک فعلی داده شود و موسسه یا فرهنگستانی متولی تثبیت و گنجاندن آن در خط فعلی گردد ضمنا بموازات آن سایر اصلاحات لازم و مندرج در مقاله فوق در طول یک دوره مشخص در زبان و رسم الخط فارسی اعمال گردد البته ذکر این نکته در زمینه تجربه نه چندان موفق فرهنگستان علوم در خصوص واژه سازی و معادل سازی واژه های بیگانه در زبان فارسی خالی از لطف نیست که البته با ماهیت کار شما کاملا متفاوت است لیکن این تجربه را میتوان در پروژه های ملی و کلان در حوزه فرهنگ و ادبیات و … مدنظر قرارداد.
    با آرزوی موفقیت و بهروزی شما

    • احمد گفت:

      درود و سپاس
      همانگونه که اشاره کردید تغییر خط رسمی مستلزم هزینه بالای مادی و فرهنگی بوده و شاید غیر ممکن، ولی اصلاح آن خط برای زبانی که تا به حال شکل نوشتار نداشته اقدامی است لازم.
      ولی عنصر اصلی در پیشرفت کار جدیت گویشوران آن زبان است در استقبال از آن کار.

      امید که همیاری هموندان همزبانمان را شاهد باشیم و زبان سنگسری پیشرو این تحول گردد

  3. عباس معالی سنگسری 19/3/1394 گفت:

    سلام بر همه ی دوستان ارجمند بخصوص استاد صداقتی غزیز.شعار به یاری آفریدگار توانا ما میتوانیم راهر ساعت تکرار کنیم تا کسالت وناباوری را از خود برانیم.
    از روزی که عزیز من آقای بهنام حامدی شمارا به بنده معرفی فرمودند و در مورد عشق ورزی شما به فرهنگ دینی و ملی وسنگسری گفتند بر این باور بوده وهستم که شما آنید که میتوانید.
    حال که باعزم جزم مشغول کار بی وقفه ی فرهنگی هستید انتظار بنده از شما اینست که حاصل کار شما این باشد که هر کس بتواند بااستفاده از ابداعاتتان کلیه ی زبانهای
    ایرانی وفارسی وعربی را به روانی وآسان بخواند وبنویسد
    زیرا با این اوصافی که درشما و در دورنمای آینده شمامشاهده میشود عمر پر برکتتان را وقف احیای ارزشهای والای ایرانی واسلامی وسنگسری خواهید فرمود .
    مواظب باشد خللی در اراده ی جنابعالی پیش نیاید. دوستتان دارم موفق باشید.یاعلی مدد.

    • احمد گفت:

      سپاس از شما عزیز فرزانه
      در متون ادبی کهن تر به ما آموخته اند که در نیایش به درگاه ایزدی بخوانیم که :
      “خدایا به من آن ده که آن به”
      وباز در همین متون کهن تر آموختیم که آن سی مرغ خودآن سیمرغی بودند که در پی اش می گشتند.

      داستان هویت ما و زبان مابعنوان بارزترین ویژگی هویتمان آن “به”ای است که در مقام سیمرغ چونان مرغان شیخ عطار بدنبال آن روانیم غافل از آن که آن “به” به ما عطا شده و تنها خویشکاری(وظیفه) ما نگاهبانی از آن “به” می باشد

      ثبت و نوشتار و … انجام خواهد شد، بی گمان، ولی آن چیز که باعث ریش شدن دل من می گردد غافل ماندن پدران و مادران سنگسر زبان از این “به” و محروم نگه داشتن فرزندان از حق برخورداری از این موهبت می باشد که امیدوارم یاری شما فرهیختگان فرزانه از ادامه این فاجعه جلوگیری نماید.

  4. علی گفت:

    در اینکه خط عربی ناقصه و باید عوض بشه شکی نیست.اما به جای اینکه بخواهیم برای جایگزینی آن از خط های من در آوردی استفاده کنیم،بهتر است از حروف لاتین بهره بریم،اینگونه تعاملمان با دیگر کشورها بیشتر و یادگیری فارسی برای خارجی ها هم آسانتر خواهد شد.همچنین خط لاتین بر خلاف خطهای من در آوردی امروزه در کامپیوتر و موبایل موجود است. و این خود یک چالش برای اینگونه خط های من در آوردی است

    • صداقتی گفت:

      جناب علی
      ضمن سپاس از ابراز نظرتان توضیح چند نکته ضروری است:
      1- استفاده از خط لاتین جهت مقاصد آکادمیک و ارایه محتوا در محافل علمی کاملا پذیرفته است ولی موارد ذیل استفاده از خط به قول شما من در آوردی را که جای تامل و بحث دارد را اجتناب ناپذیر میکند.
      2- خط مرسوم کشور خط عربی نیست بلکه زبان عربی را با آن نوشته اند و اگر در مقاله دقت شود این نکته توضیح داده شده است.
      3- خط نمودی از فرهنگ و هویت و تاریخ یک ملت است، پس در جایی که زمینه ای از این نمود وجود داشته باشد انتخاب خط بیگانه جفا به فرهنگ خودی است.پس اگر از دبیره پهلوی و یا اوستایی در انتخاب خط معیار استفاده شود بعلت ایرانی بودنشان بهتر از استفاده از خطوط بیگانه خواهد بود
      4- داشته های فرهنگی و هویتی مان را نبایستی فدای ضعف تکنولوژیک کنیم بلکه تلاشمان بایستی در جهت بهبود توانمان در فناوری باشد و در یک نگاه ساده به موبایل ها و رایانه می توان دریافت که دیگر ملت ها چگونه از فناوری در جهت حل مشکل خود کمک گرفته اند . لازمه اولش خودباوری است.
      5- زمانی که خط رسمی کشور خط رایج فارسی است نمی توان برای سایر زبان هایی که اتفاقا خویشاوند فارسی اند و رواج دارنداز خط دیگری استفاده نمود( دو یا چند سلطان در یک اقلیم نگنجند) بلکه بایستی از شکل اصلاح شده ای از همان خط استفاده کرد که رویکرد مقاله حاضر در همین زمینه است.

      موارد دیگری را نیز می توان برشمرد که جهت جلوگیری ازاطاله کلام در صورت پرسش دوستان ارائه خواهم داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات