تاریخ : ۲۰ شهریور ۱۳۹۵

_سلام استاد  شهریاری روز شما بخیر، لطفا خودتون رو کامل معرفی می فرمایید؟

سلام، من عباس شهریاری، متولد شده در سنگسر ( مهدیشهر) ، به تاریخ 30/11/31 می باشم. تحصیلاتم را تا کلاس چهارم در دبستان فرخی این شهر( سنگسر ) و مابقی تحصیلات را در تهران در مدارس شرف، و دکتر صورتگر و محمد علی فروغی و خوارزمی شمالی 2 در میدان بهارستان گذراندم.

و تحصیلات دانشگاهی را ابتدادر رشته ی مهندسی صنایع وسپس باشرکت مجدد درکنکور سال بعد به مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت تغییر رشته دادم ودرهمین رشته به پایان رساندم. و همزمان در دفتر فنی وزارت کشور مشغول به کار شدم. تا به بازنشستگی نائل آمدم.

111

_شما در ابتدا به هنر نقاشی و تدریس آن می پرداختید، چه شد که به مجسمه سازی روی آوردید؟

استاد: البته من در ابتدا نیز نقاشی با مجسمه را با هم کار می کردم اما از آنجایی که  مجسمه سازی احتیاج به فضای بزرگتری داشت و مقداری هم ریخت و پاش آن زیاد بود بنابراین اجباراً به نقاشی بیشتر پرداختم.

ولیکن در کنارش هم کارهای مجسمه انجام می دادم و سفارشاتی هم که بیشتر به خارج از کشور انتقال می یافت می پرداختم. اما از سال هایی که شهرداری تهران سفارشاتی را به ما دادند، به دلیل اینکه اثرهایم در داخل کشور به نمایش گذاشته می­شد  ،  استقبال نمودم .  و بیشتر زمانم را به مجسمه سازی شهری اختصاص دادم.

112

_استاد کدامیک را بیشتر دوست دارید ؟

من کلا همه هنرهارو دوست دارم من درزمان فراغتم به سرودن شعر، هر از گاهی به  آواز و  زمانی  هم   به نگارش خط می­پردازم .

-مجسمه شهری را چگونه شروع کردید و اولین مجسمه نصب شده در تهران چه مجسمه ای بود ؟

اولین مجسمه شهری من ابتدا تندیسی از مرحوم علی اکبر دهخدا بود که در میدانی که بعد از نصب مجسمه درشهرک فرهنگیان به همین نام تغییر یافت شروع شد . البته شاگردی بنام خانم ندا عبدی که به یاد گیری ساخت مجسمه علاقمند بود و بااستعداد که انشالله اینده ای موفق خواهدداشت، در برخی ازقسمت های  کار مرا همراهی می نمود. زمانی که تصمیم به ساخت مجسمه دهخدا گرفته شد متاسفانه عکس هایی با وضوح از ایشان نیافتیم ،  و اگر عکس هایی از ایشان بود مربوط به دوران جوانی ایشان بود ، که برای مردم دوران جوانی ایشان ناآشنا بود. واز عکس های زمان اشتهارشان هم چند عکسی که از دور گرفته شده بود و کیفیت چندانی نداشت استفاده کردم. و وقتی که با همین عکس ها به ساخت پرداختم، مشاهده کردم که اکثر کسانی که مجسمه را می بینند به راحتی تشخیص می دهند که مجسمه آقای علی اکبر دهخدا ست که دراخر فرهنگ دهخدا نیز دردستشان قرار دادم خوشبختانه به موفقیت به اتمام رسید و بر روی پایه ای تقریبا به ارتفاع دو متر در شهرک فرهنگیان اکباتان نصب گردید.

113

و بعد از مجسمه ی علی­اکبر دهخدا، کار ساخت مجسمه­ ی دو همرزم را شروع کردم.  که یکی از دوهمرزم در حال کمک­رسانی به دیگر رزمنده درحال شهادت بود. که البته در وهله ی اول قرار بود همرزم دوم در هیبت یک فرشته باشد که حتی بال های ایشان را نیز هر یک بطول یک متر شصت سانت به زیبایی ساختم ولیکن بعدا تصمیم بر این شد که بال های فرشته حذف ، و ریش ایشان کوتاه گردد. هر چند که بسیار زیبا شده بود ولی در نهایت به گونه ی موجود ساخته شد .  در پایان به دلیل ظرافت کاری زیاد و آسیب پذیر بودن آنها درمقابل دستکاری شهروندان وبرف و بوران تصمیم به نصبشان در اتاقکی زبیا، ترکیبی از شیشه ی سکوریت و آجرنما و کاشی های آبی که حس معنوی کار را بنمایش میگذارد گرفته شد .

این مجسمه ها بقدری طبیعی بود که منتقدی بعد از تماشای مجسمه ها از پشت شیشه، کتباً به مسئولین اظهار نموده بود، که مجسمه سازی ما به کجا کشیده شده است؟! چرا باید شهید لباس و چکمه به تن داشته  باشد . هر چند ابتدا برای من اظهارات ایشان نامفهوم بود ولی بعداً متوجه شدم که به علت طبیعی درآمدن مجسمه، ایشان تصور نموده اند که لباس و چکمه ی واقعی یک رزمنده تن مجسمه ها می باشد، که با یک اِسپری به رنگ طلایی درآمده است و یا تصور نموده بودند لباس، چکمه و فانوسقه مجسمه­ ها واقعی بوده و رزین اندود شده است، در صورتی که چنین نبود. و ایشان به خاطر طبیعی جلوه دادن لباس رزمنده­ها دچار سوءتفاهم شده بودند. در نهایت با فهمیدن واقعیت، سوء تفاهم برطرف گردید.

 

114

 

_یکی از کارهای بنام و شاخص شما مجسمه ی مرد بارانی در  جلوی درب اصلی پارک ملت می باشد. درباره ی این مجسمه ی زیبا نیز برایمان توضیح بیشتری بفرمایید؟

اگر اشتباه نکنم مجسمه ی بعد از رزمندگان ، مجسمه ی مرد بارانی بود. که در تهران سر نصب گردید  که هرچند این مجسمه نیز مانند مجسمه مرد بارانی پارک ملت چتر، پالتو و کلاه شاپو برسرداشت ولیکن تیپ و قیافه­ی آن متفاوت از این مجسمه نصب شده در پارک ملت بود و بیشتر به تیپ مردمان صدسال قبل میماند که ابتدا درپارک نرگس نصب شده بود که مردم این منطقه از این واقعه بسیار خرسند بودند و باتوجه به کلاه شاپوی مجسمه تیپ پدربزرگایشان یادآوری می­شد که اظهار می­داشتند هنوز عکسشان را در آلبومشان دارند ولیکن بخاطر جنس برنز مجسمه و ترس از سرقت آن بجلوی درب ورودی شهرداری منتقل شد. و آن نیز بخاطر ریزش آب از چترشان زیبایی خاصی داشت. سیستم ریزش آب  از چتر مردبارانی این منطقه متفاوت از چتر مرد بارانی نصب شده درجلوی پارک ملت بود ولیکن متاسفانه جدیداً این مجمسه را در منطقه 21 ندیدم .

115

مجسمه­ ی بعدی نماد یک زن اسلامی بود که جلوی درب پارک نرگس درمنطقه  22 نصب شد که زنی قد بلند درهیبتی از چادرست که به زیبایی، چادر ساخته شد  بود، که  برروی سکویی به ار تفاع یک متر نصب گر دید که آن هم مورد استقبال مردم قرار گرفت.

116

از مجسمه­ ی دیگری که بعد از آن نصب نمودم مجسمه رییس­علی دلواری بود که در پارکی واقع در تهرانسر نصب گردید که سوار بر اسبی است با تفنگی که در دست راست این شهید قرار گرفته است و اسب مذکور فقط برروی دوپا ایستاده است. درساخت این مجسمه خیلی ها از اهل فن هشدار دادند که در ایران اسبی فقط برروی دوپا ایستاده باشد نداریم، یا دم اسب بر زمین تکیه شده است یا زیرسینه اش ستون قرار دارد که بتواند برزمین تکیه کند و ایستا باشد. مسلماً این اسب و سوارش با توجه به وزنشان نمی­تواند ایستا بمانند ، ولیکن با توجه به فنی بودن رشته تحصیلی ام دوست داشتم که بعضی از چالش­ها را که برای دیگران بسیار بغرنج و پیچیده بود، اجرایی کنم لذا برای اجرای این امر پافشاری خاصی داشتم  هرچند مسئولین ذینفع هم نیز این امر را ناممکن می­دانستند.

117

تا اینکه بر روی پایه ای به ارتفاع 2.40 متر نصب نمودیم و ارتفاع خود اسب نیز در صورت ایستاده 3.40 متر می­باشد. که لازم به ذکر است که این مجسمه را اینجانب در کارگاهم واقع در خیابان میرداماد که ارتفاع سقف آن 2.75 متر است طراحی و اجرا نمودم و تا قبل از نصب نتوانستم آنرا ایستاده ببینم  تا بتوانم همه جوانب و تناسبات را از نظر بگذرانم. و خوشبختانه با تمام این مشکلات که در اجرا داشتم ولیکن تناسبات زیبا و دقیق درآمد. و در طوفانی که بهار سال 93 داشتیم نگران مجسمه شدم که نکند تحمل بار را نداشته باشد و در اثر شدت باد بشکند و چون خودم در بستر بیماری بودم به خانم عبدی تلفن زدم که با شهرداری تماس بگیرد و جویا شود که ایشان با اطمینان گفت چیزی نشده است و گرنه با من تماس می­گرفتند که همین طور نیز بود.

در صورتی که با توجه به ارتفاع کار زمانی که جوشکاری پاها و استند را انجام می­دادیم در هوای معمولی لرزش چشمگیری داشت ، خوشبختانه تا کنون آسیبی نیافته است. و مسلماً هیچ چیزی  مانا نیست. ساختمان هایی که بر چهار ستون بناست روزی دچار حوادث می شود شاید این مجسمه رئیس علی دلواری نیز روزی آ سیب بپذیرد.

118

بعد از نصب مجسمه مذکور، مجسمه ی مرد بارانی را در جلوی درب ورودی پارک ملت نصب نمودم. و باعث افتخار بنده می­باشد مرد بارانی­ ام در بهترین نقطه­ی تهران جلوی درب ورودی اصلی پارک ملت تهران در خیابان ولیعصرنصب گردیده است. این مجسمه با مجسمه ی مرد بارانی نصب شده در تهران سر از نظر تیپ و قیافه و سیستم آب دهی به چتر، متفاوت می باشد. هرچند هردو از جنس برنز است این مجسمه چون در شمال شهر نصب می شد لذا از لحاظ تیپ متفات با مردم طراحی شده است. لازم به ذکر است که چترهای این دو مجسمه حدوداً  بیش از80  کیلوگرم می­باشند و زمانی که دچار طوفان و عوارض طبیعی قرار می­گیرند با بالا و پایین رفتنشان در مقابل باد و طوفان و غیره چندین برابر وزن چتر بردست این مجسمه فشار ویا کشش وارد می آورد که می باید همه این موارد مورد محاسبه قرار می گرفت که مبادا دست و یا میله ی چتر مرد بارانی توان نگهداری این عارضه را نداشته باشد. سیستم آبرسانی داخل مجسمه نیز جهت آبرسانی با توجه به برنزی شدن خالی از مشکلات نبود که خوشبختانه همه ی این مشکلات حل شد و بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت که حتی تا چندین ماه بعد از نصب مردم در صف عکس گرفتن با این مجسمه قرار می­گرفتند. و مردم ما با توجه به فرهنگ والایی که دارند قدر این نوع مجسمه ها را می­دانند. و من نیز تمام سعی را دارم که مجسمه های من در مقایسه با  مجسمه های خارجی کم و کاستی از نظر زیبایی و ساخت و فنی نداشته باشد.

 

119

بعد از نصب مجسمه مرد بارانی در جلوی درب ورودی اصلی پارک ملت مجسمه ی « فشاری »  را در پارک کوروش خیابان شریعتی نصب نمودم که یادآور خاطرات پنجاه سال پیش تر است که تقریباً همه ی شهرهای ما در مسیر خیابان ها و کوچه ها وسیله ی آبرسانیشان فشاری بود زیرا که هنوز به خانه ها لوله کشی آب شهری راه نیافته بود و مردم برای اینکه فواصل زیادی را جهت آب برداشتن طی ننمایند به فشاری ها روی می آوردند که در این مجسمه نیز یک پسربچه و یک خانمی با لباس رایج در بعضی از شهرهای ما در آن دوره ساخته شده است. که دیگی بر سر نهاده و کوزه ای در دست دارد که از هر دوی آن و فشاری نصب شده آب میریزد  و از چشمان پسر بچه اشک جاریست چون این مجسمه ها در پارک ها و معابر اصولا نصب می­گردید سعی داشتم که بصورت آبنما نیز باشد که علی رغم زیبایی مجسمه صدای ریزش آب آرامش  خاصی در روح و روان را برای بازدید کننده ها به همراه داشته باشد.

 

-استاد شهریاری چرا در مجسمه های شما  یک دلنشینی و زیبایی و گیرایی خاصی مشاهده میشه که در دیگر مجسمه ها کمتر دیده میشه؟

استاد : البته این نظر لطف شماست در کشورمون اتفاقا مجسمه سازان خوب و متبحری وجود دارند که متاسفانه شاید خیلی هاشون کشف نشده  وگمنام مانده اند . ولی من معتقدم کسی اگر بخواهد آثارش مورد استقبال مردم قرار بگیرد باید از متن مردم درآید . نه تنها خواسته مردم را بداند بلکه باید خواسته شان  را با تمام وجودش احساس و درک کند ، حال اگر دانست وتوانست ، درک واحساس کند حال باید بتواند اجرا نماید  . اجرای احساس درون خویش نیز براحتی نمیتوان اجرا کرد  ، مگر انکه در پشتش تجربه خوابیده باشد لازمه اش آنست  تخیل قوی داشته باشد ،  لااقل بیش از سی چهل سال تجربه در کار و  اجرا داشته اشد . و در کنارش رعایات پارامتر های دیگر را بنماید و………    که البته نمیخواهم سخن بدرازا بکشد . البته اقرار می­کنم بدون یواضع که   آثار من نیز مسلما خالی از ایراد نیست . سعی بر آن دارم که در کارهای بعدی رعایت بیشتری نمایم .

البته لازم بذکر است بگویم که من درتمامی مجسمه هایم علیرغم در نظرگرفتن زیبایی در وهله اول وچشم نواز بودن  ، جوانب دیگری را نیز درنظر می­گیرم که به آنها اهمیت می­دهم باید همیشه فکری در آن نهفته باشد تا بیننده را بفکر وادارد، لااقل چند دقیقه ای او را از خود جدا کند . مثلا با دیدن مجسمه مرد بارانی امکان ندارد کسی بفکر باران  رحمت الهی  ، آب ، و به کمبود آن نیندیشد . و یا با توجه به چهره آن مجسمه به دغدغه زندگی آن  مرد خیالی نیندیشد . و از خود نپرسد که از کجا آمده است و بکجا می­رود و …………..       مجسمه های دیگرم نیز همچنین  .

حال چنانچه سوالی هست در خدمت هستم.

120

_استاد شهریاری عزیز آیا طرح­های جدید  دیگری در دست اقدام دارید؟

البته همیشه من در افکارم طرح­های متنوع و متفاوت در جریان می­باشد که بسیاری از آن­ها بر روی کاغد آورده شده است. و چون اکثر مجسمه­های من، در محیط شهری نصب می­گردد علاقمندم که جاذبیت خاصی برای شهروندان داشته باشد. که با ترکیب مجسمه و آبنما سعی دارم که ارتباط خوبی بین مجسمه هایم با مردم برقرار کنم.

در کارهای بعدی که امیدوارم هرچه سریعتر به مرحله­ی اجرایی برسد از ایده­ی غافلگیری استفاده کردم طوری که مجسه­هایم که در پارک نصب شوند سر شوخی  و مزاح با مردم دارند و مدتی طول می­کشد تا اهالی محل  به شوخی این اثرها پی ببرند. و با این ایده در مجسمه­هایم هیجانی ایجاد می­کنم که مردم علاقمند  به برقراری ارتباط با آنها می­شوند. و ایجاد این علاقمندی مردم  برای برقراری ارتباط با مجسمه  یک ایده­ی جدید می­باشد که می­تواند فضای سبز شهری را از فضای یکنواخت و کسل کننده تا حدودی خارج کند.

_استاد شهریاری سوال که زیاد هست هر آثار شما رو که میبینیم بیشتر دلمان می خواهد بدانیم اما از آنجایی که مریض احوال هستید، سخن را کوتاه می کنم و در آخر علاقمندان چگونه می­توانند با شما ارتباط داشته باشند؟

لازم به ذکر است که کماکان در آتلیه خویش در خیابان میرداماد بین میدان مادر و شریعتی قرار دارد در اوقاتی که کمتر فشار بیماری بر من است به کار نقاشی و مجسمه می پردازم که جهت علاقه مندان نیز به کار تدریس در این رشته ها می پردازم. علاقمندان هم مستقیماً می توانند در محل گالری حضور پیدا کنند و هم می توانند برای هماهنگی با تلفن های بنده  ویا با ایمیل من تماس داشته باشند. و چنانچه پیشنهادی ، انتقادی هم باشد در خدمت هستم.

شماره 09125467566  و 02122229994 02122402471

Email: Art.shahriari@gmail.com


5 پاسخ به “گفتگو با استاد عباس شهریاری(نقاش و مجسمه ساز)”

  1. اعلامیه استاد عباس شهریاری گفت:

    با کمال تاسف و تاثر درگذشت هنرمند ارجمند و استاد گرامی مهندس عباس شهریاری (خالق مجسمه های مرد بارانی در پارک ملت و رییسعلی دلواری در تهرانسر و مجسمه های دیگر در دیگر پارکها و میادین تهران) را به استحضار دوستداران آن بزرگوار می رساند.
    پیکر آن مرحوم پس از انتقال به ایران از فرودگاه امام خمینی به بهشت زهرا منتقل و مراسم دفن آن عزیز از دست رفته روز دوشنبه مورخ 95/11/4 در بهشت زهرا انجام می شود.
    ضمنا مراسم ختم آن شادروان در روز جمعه مورخ 95/11/8 از ساعت 14 الی 15/5 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میگردد.
    با آرزوی آرامش عظیم برای استاد و وسعت قلب برای بارماندگانشان.

  2. از طرف لیلی شهریاری گفت:

    بله متاسفانه.خدا رحمتشون کنه. از همینجا به عنوان یکی از نوادگان دختری خاندان شهریاری به این خاندان تسلیت عرض می کنم و آرزوی صبر جزیل برای ایشان و آرامش برای استاد دارم.

  3. دوست گفت:

    با نهایت تأسف و تاثر اعلام میداریم جناب آقای شهریاری دیشب دارفانی را وداع گفت.

  4. علیجان گفت:

    ستاد شهریاری روزی مجسمه ای برای مهدیشهر خواهد ساخت تا همه بدخواهان سنگسر از شگفتی خشک و مجسمه شوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات