تاریخ : ۳۰ مهر ۱۳۹۱

در زندگی به دنبال مدرن شدن و پیشرفت هستیم. گاه حتی سعی می کنیم از مظاهر زندگی ای که درآن هستیم بکنیم تا با سرعت بیشتری مدرن شویم. سعی می کنیم خانه های قدیمی را بکوبیم و آپارتمان بسازیم. با کودکانمان فارسی حرف بزنیم و …
اما به یک جایی می رسی که دنبال ریشه ات می گردی. می خواهی برگردی به حال و هوایی که والدینت در آن نضج گرفته اند و در آن هوا نفسی عمیق بکشی و تمام حجم ریه های خاطرت را از آن پر کنی. اما آیا آن وقت جایی در گوشه ذهنت، در کتابی گوشه کتابخانه ای یا در سکنات یک پیرزن، یا ییلاقی در دشتهای بکر خدا، یا یک کوچه با حال و هوای قدیمی و یا یک خانه قدیمی با درهای چوبی و کلون یا … می توانی آن منطقه را بیابی؟ منطقه ای که نضج گاه نطفه های شخصیتی ماست؟
شاید دیگر نیابیمش، اگر از گذشته خود با نفرت یا بی تفاوتی به سوی آینده ای مدرن تر فرار کنیم بدون اینکه سعی کنیم نشانه های آن گذشته را جایی محفوظ نگه داریم  تا آنگاه که  تب مدرن بودن در ما خوابید ، چیزی در سفره گذشته مان برای تغذیه کنجکاویهای روح  و برای بازشناسی هویتمان باقی مانده باشد.

برچسب‌ها:


15 پاسخ به “گذار از سنت ؛ فرار یا قرار”

  1. آرش خوبانی گفت:

    همین بحث را در فضای دیگری داشتیم. عین مطالبم را از همان صفحه به این مکان منتقل می‌کنم.

    نمی‌دانم پیشرفت ظاهری بدون فرهنگ‌اش چه معنایی می‌تواند داشته باشد. احتمالن همانند درختی خواهد بود (اگر درخت بشود) که هر نسیمی هم که بوزد، از ریشه‌اش خواهند کند. مگر می‌توان گفت فرهنگ مانعی است برای پیشرفت. اصلن سوال بزرگ‌تری که مطرح می‌شود این است که این پیشرفتی که شما از آن نام می‌برید چه هست؟ من خودم در سنگسر نیستم. بسیاری از ایرانیان هم در داخل کشور نیستند. شرایط دشوار امروز کشور این شرایط را به همه‌ی ما تحمیل کرده. همین گاوها و گوسفندانی که به سادگی از کنارشان گذشتید دلیلی بوده بر شکل‌گیری افرادی چون عباس معروفی. در حوزه‌ی موسیقی و فرهنگ هم کم نداریم کسانی که همچنان خود را مدیون همان حال و هوای سنگسر می‌دانند. بیاییم تمام مشخصه‌های انسان‌های سنگسری را از آن‌ها بگیریم و بعد از آن انتظار پیشرفت داشته باشیم؟ در اینصورت اصلن فردی اهل سنگسر خواهد بود که بخواهد به پیشرفت مد نظر شما برسد؟

    در وجب به وجب آب و خاک این مملکت آداب و رسومی برجاست که فرهنگ غنی ایران را می‌سازد. فرهنگی که هنوز حوزه‌ی فرهنگی‌اش تاثیر گذارتر از کشوری چون بریتانیاست. باری مدتی است که این فرهنگ به دلیل کوتاهی و عدم مطالعه تک‌تک ما دچار بحران شده. اما خوشحالم همچنان هستند کسانی که از این فرهنگ پاسداری می‌کنند. هر چند مردم امروز این آب و خاک از این فرهنگ فاصله گرفته‌اند و جذب ظاهری زیبا و تا حدی پوچ شده‌اند.

  2. علی گفت:

    جناب راوی
    حفظ و انتقال میراث گذشتگان و آموزش زبان مادری به فرزندان نه تنها تحمیل زورکی آداب و رسوم به فرزندان نیست بلکه هویت بخشیدن به آنها و پیشگیری از در خلا زیستن و بروز احساس پوچی و سردرگمی در آنها و تقویت ساختار وجودی آنها در مقابل گزندهای روزگار است. پر واضح است که انسانی که به بالنگی می رسد بالندگی وی فقط بدلیل نگاه به آینده نیست بلکه بهمان میزان اتصال به گذشته نیز در سازندگی وی نقش دارد و در حقیقت گفته شما را بدینصورت می توان تعبیر کرد که برای آنکه فرزندانمان بروز باشند آنها را به امان خدا در خلا زمان رهایشان کنیم.
    نکته دیگر در اهمیت و ارزش فرهنگ بومی و زبان مادری آنکه با توجه به اشاره شما به گفته امام علی بد نیست به فلسفه نامگذاری فرزندانش نیز توجه نمایید زیرا علی رغم آنکه پیشنهاد آمد که نام شبر و شبیر برای آنها انتخاب شود ولی بر اساس زبان مادری و فرهنگ بومی خود به حسن و حسین وارونه گردید

  3. حمید گفت:

    سلام
    بحث جالبی بود

  4. معصومه غنیان گفت:

    از تمام دوستانی که این پست رامطالعه فرمودند و نظر دادند، متشکـــــــــــــــــــرم

  5. حمیدرضا(hamidsangesar) گفت:

    در این دنیای مدرن،همیشه تلاش کردیم و خواهیم کرد تا احیاگر و حافظ سنت هاو فرهنگ های دیرینه اجدادمان باشیم تا که این سنت ها ، قرار داشته باشد نه فرار .
    فراموش نکردن سنت های اصیل، یکی از راه های زنده نگه داشتن و تقویت آداب و رسوم می باشد که امید است در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکنیم تا که این فرهنگ ها و سنت های دیار به فراموشی سپرده نشود.

  6. آرش گفت:

    جناب آقای راوی-منظور از حدیث اداب ورسوم شخصی و خانوادگی است نه قومیت وقبیله وشهر که اون به عشق وعلاقه طرفه که در نهاد وباطنش میجوشه.که نه تنها تحمیلی نیست بلکه عشق درون نهاده

  7. سرباز کوروش گفت:

    به نام اهورا مزدا
    جناب آقای راوی ، درود
    از دیدگاه بنده آداب و رسوم سنگسری آنقدر شیرین و لذت بخش است که فرزندانمان با آغوش باز آنها را میپذیرندو اصلاً نیازی به زور و فشار نیست .
    از دیدگاه پسندیده وابراز لطف آقا احمد و خانم غنیان نیز بی نهایت سپاسگذارم.

  8. معصومه غنیان گفت:

    هویت ما زمانی می تواند مستقل از قومیت ما باشد که کاملا آن را بازشناسیم و از آن عبور کنیم و به دیده احترام در آن بنگریم.از آنجا که به شخصه قومیت خودم یعنی روح جمعی حاکم بر موطن و زیستگاه اجداد و والدینم را باز نشناخته ام بنابراین خوشبختانه یا متاسفانه درگیر آن هستم.

  9. معصومه غنیان گفت:

    این مطلب را زمانی نوشتم که دوستانی در بحثی گفتند که سنگسری بودن جایگاهی در هویت انها ندارد آنها صرفا افرادی هستند به دنبال پیشرفت و رفاه و شعور بیشتر در دهکده جهانی.آنها معتقد بودند که در دنیای که مرزهای خودساخته جغرافیایی و فرهنگی و … انسانها در حال از بین رفتن است ،پرداختن به قومیت یعنی صحه گذاشتن بر آن مرزها یعنی ترجیح دادن تفرقه به یگانگی .
    نوشته من مصداق یک حقیقت و یا واقعیت عینی نیست تنها بیانگر احساس من در آن زمان است که به آن دوستان می گفتم هویت ما مستقل از فضای روحی و روانی ای که در ان نمو کرده ایم نیست.

  10. راوی گفت:

    رسوم تحمیلی

    علی (ع) فرموده اند: آداب و رسوم زمان خودتان را با زور و فشار به فرزندان خویش تحمیل نکنید زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.

    منبع : شرح ابن ابی الحدید ، جلد 20 کلمه ی 1020، ص267

  11. شهروند گفت:

    قبول ندارم.تفکری غیر حرفه ای و احساساتی است

  12. معصومه غنیان گفت:

    متشکرم دوستان
    آقای سرباز کوروش چه خوب گفتی،به قول شاعر”جانا سخن از زبان ما می گویی” . بنده هم فکر می کنم بیشتر موفقیتهایم را وامدار زندگی خیلخونی هستم.
    آقای حامدی عزیز؛زیبایی از نگاه مهربان شماست ماکپور

  13. بهنام حامدی گفت:

    سلام ودرود بر شما که این چنین زیبا واقعیت تلخی را گوشزد نمودید.تا دلهای خفته، بیدار شود و احیاگر سنن و فرهنگ ما که دارای قدمتی دیرینه است ،تلاش کند

  14. سرباز کوروش گفت:

    به نام اهورا مزدا
    خانم غنیان ،درود
    متن جالبی بود از این بابت سپاسگذارم ، شکر خدا در خانواده ما همچون خیلی از خانواده های سنگسری همه اعضای خانواده دارای تحصیلات دانشگاهی هستند ولی هیچکدام از ما به زندگی مدرن دل نبستیم واعمال نیاکانمان (کار در ییلاق ، صحبت با زبان سنگسری حتی با فرزندان، دامداری …) را انجام میدهیم و سعی کردیم هر دو(امور مربوط به گذشتگان و امکانات جدید ) را در کنار هم داشته باشیم چرا که هردوی آنها رامکمل هم میدانیم . تجربه بسیار مفیدی بود و در کارها بیشتر موفق شدیم و دین خود را نیز به نیاکانمان در خیلی از موارد ادا کردیم .

    • احمد گفت:

      جناب سرباز کورش، درود بر تو که دیدگاهت گران است و این دیدگاه حس “گری بلندی” را در من که یکی از هموندان هازمان سنگسری ام بر می انگیزاند. ولی نکته در اینجاست که چرا حتی با فرزندان!؟. به دید من ‌آموزش و ارتباط دوسویه با فرزندان با زبان سنگسری خویشکاری یا وظیفه هر سنگسر یا سنگسری است تا بدینوسیله یادگار دیرین نیایی خود را جهت شکلدهی شخصیت و هویت فرزندان به آنها ارزانی داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات