تاریخ : ۲۷ مهر ۱۳۹۰
چرا منشور اخلاقی ؟

کارشناس ارشد مدیریت و مدرس دانشگاه

در بحث منشور اخلاقی سنگسری به 20 مورد از اصول منشور اخلاقی سنگسری اشاره گردید اذعان دارم همه آن چیزی نیست که ارائه گردیده است بلکه فقط نقشه راه است. آنچه بر این مقال بر رفت اینکه دیر به فکر ترویج فرهنگ سنگسری افتاده ایم. از راه های ترویج فرهنگ سنگسر نوشتن است  و ماندگاری آن نیز بالاست اما آنچه رمز جاودانگی است عامل بودن به مبادی مبانی  فرهنگ است.اساسا این گفتمان که با بیان فرهنگ و طرح موضوع آن همه عوامل تاثیر گذار بر توسعه فرهنگ را تحت شعاع قرار می دهیم منطق درستی ندارد و لزوما بیان رسایی با نارسایی یک مولفه نیز به زمان و مکان آن بستگی دارد و از همه مهمتر در طرح موضوع دنبال چه هدفی هستیم؟ اگر بیان مساله نا به هنجاری در فرهنگ صرفا فریادی باشد که بگوید ما هستیم پاسخ می آید باش و قطعا این گفتمان نه تنها موثر نخواهد بود و بلکه در برخی موارد نیز پاسخ معکوس می آید. اما راهکار اصلی تبیین و برنامه و اراده بر انجام آن است. که می تواند تاثیر گذاری آن را بنوعی تضمین نماید. در مسیر تکامل می باید ساز و کار مناسب را در نظر داشت و تمدنها و فرهنگ ها توسعه و ماندگار نمی شوند مگر در پرتو عامل بودن و فرزند زمان خویش افراد حاضر و تاثیر گذار در آن مقاطع زمانی است. منشور اخلاقی فقط برخی خصایص یک قوم یا قبیله یا طایفه نیست بلکه مسیر راه و نقشه رسیدن بر اساس باورهای ارزشی و دینی که در مسیر تکوین انسان قرار می گیرد پر واضح است که ارزش و هنجاری توصیه شده و بکار گرفته در منشور لزوما اختصاص به همان قوم نخواهد بود و می تواند فرا قومی و قبیله ایی باشد که این همان کارکرد مثبت منشور اخلاقی است اینکه ما به زادگاه مان عشق بورزیم ولی نخواهیم حرکتی برای غنا و پویایی فرهنگی و حداقل حفظ فرهنگ زادگاه خویش نداشته باشیم چندان پسندیده  نیست اگرچه در منشور اخلاقی سنگسری بدنبال انحصاری کردن خصائص نیستیم و اساس این گفتمان حرف درستی است که خصائص بر شمرده شده می تواند جهان شمول در دنیای انسانی باشد و مرزی بر آن قائل نشویم.
آنچه بدیهی است اینکه در منشور اخلاقی دغدغه شان و منزلت انسانی است البته نه به معنای اومانیسم بلکه از منظر رسالت انسانی که می باید خوب زیست کند و خوب انتخاب مسیر و مسئول همه اعمال خویش است از حیث اینکه دارای قوه عقل شعور است انسان در مسیر تکامل با تعصب خشک و پای فشردن بدان را بجایی نخواهد برد  تعصب در شرایطی که عالمانه باشد و فرد بداند برای چه چیزی تعصب به خرج می دهد ساز و کار مناسبی است اما در سایر موارد تعصب منجر به یک سونگری و یک بعدی شدن که آفتی خطرناک است و می باید در نوع مواجهه با مسایل نیز بر مبنای عقلانیت شعور آگاهی به حل و فصل  موضوعی پرداخت و نسبت به مسایل پیرامون حساس بود ولو اینکه حرکت از سوی برخی افراد که در دنیای مجازی هویت و ناشناخته ای دارند و بعضا شاید هم بدون هیچ غرضی و فقط  از روی دلسوزی گفتمانی را به میدان کشیده اند هویت شناختن دنیای مجازی اگر چه یک آگاهی کوچک است اما در نوع خود قابل توجه است. از این رو در تضارب آرا نباید از گفتمانی که دیگران وادار به انتقام از ما خواهد کرد پیروی کرد بلکه می باید مسیری طی که علاوه بر وسعت نظر شنیدن و دیدن نظرات افراد بر پاسخ گویی مستدل منطقی با گفتمانی مناسب و در خور شان انسانی پاسخ داد. این موضوع حتی اگر نوشته ای ناسالم باشد مصداق دارد ما مجاز نیستیم به هر پاسخی و لو گوینده آن خطای فاحشی را مرتکب شده باشند پاسخ غیر گفتمان منطقی ارائه دهیم.
در مسیر تکامل می باید با هدف بود اگر در سرنوشت انسانهایی که قبل ما به کره خاکی آمده اند و رفته اند بنگرید مشاهده خواهید کرد کسانی چون ستاره مشعشع بوده اند که مرزی برای حرکت بخشیدن چرخ تکامل انسانی و گامی به هدف انسانی نزدیکتر برداشته اند و هیچگاه مساله جبر و اختیار راپیش نکشیده اند و فقط موضوع رهبری خویش بر مدار دنیای خویش آنجا که بدنیا آمده اند و از دنیا خواهند رفت قرار نداده اند که بخواهیم برای رفع مسئولیت مساله جبر و اختیاررا پیش ………. بکشیم و بگوییم چون در بوجود آمدن و انتخاب سرزمین و فرهنگ اختیاری نداشته ایم و پس فرقی نمی کند چه کسی با چه آرمانی باشیم اگر این است پس مساله هویت ما کجاست و چه خواهد شد و وجه تمایز ما در دیگران با چیست. نمی شود در پاسخ به رجعت به هویت و شان انسانی مساله ایی دیگر مطرح کرد که کارکرد آن برای چیز دیگری است.
هویت می تواند در پرتو خودشکوفایی که بنیانش بینش و آگاهی است شکل و تجلی یابد بنظرم  مسیر راه آن از مشنور اخلاقی است که فراتر از قانون می تواند عمل کند.
طرح موضوع سنگسر بودن در برابر منشور اخلاقی با توجه بیان نانوشته مستندات و دلایل مطرح شده هیچ منافاتی با فرآیند منشور اخلاقی ندارد چون نود اید صد هم پیش ماست اگر بستر آماده باشد می توان مرکب راهوار را هدایت کرد و سریعتر نیز به مقصد رسید. هر گاه بینش جامعه ایی به سطحی رسید می تواند برای خوبی و بدی و آنچه مانع تکامل انسانی است مرزی بکشد و خود را مقید کند که آنرا رعایت و عامل عمل بدان باشد می تواند به مرحله ایی متعالی که سنگسر بودن و هویت یابی و هویت نمایی خویش تجلی دهد. قانون مزرعه در فرآیند سنگسر بودن حاکم است تا بستر و زمین و بذر خوب و زمان مناسب برای آن مهیا نباشد نمی توان به صرف توسل به نظریه علمی  مدعی بود که سنگسر بودن اولی تر است.
اگرچه به فرض اینکه بپذیریم سنگسر بودن اولی تر است باز هم هیچ منافاتی با فرآیند منشور اخلاقی ندارد چرا که در صورت شکل گیری و عامل شدن افراد به منشور اخلاقی در سطح عالی تر بدان مرحله خواهند رسید و اینکه ابتدا به ساکن بگوییم نقص با متن مقاله دارد بنظرکمی شتاب در قضاوت است  . ضمن اینکه تاکید به اینکه حتما باید سنگسر بودن بر عامل به منشور اخلاقی سنگسری می چربد و باید سنگسر بودن باشد باز هم نوعی قیاس مع الفارق است چرا که تا زمانی که بستر بوجود نیاید نمی توان ادعای عالی ترین سطح مساله ایی را مطرح کرد و دست آویز به این گونه مباحث بر اساس قانون مزرعه نشدنی است انسان هدفمند در پرتو یک مسیر راه منسجم ه می تواند به هدف مقصد برسد اگرچه برنامه خود نیز مرکب صد در صد رسیدن به هدف نیست یعنی صرف تدوین برنامه مار ا به هدف نمی رساند لزوما باید ساز و کار آن را فراهم سازیم. اگر ساز و کار مناسب فراهم نشود و بسترهای فرهنگی و کارکردی آن در مسیر اجرایی قرار نگیرد همه مباحث پراکنده  …… خواهد شدو و بحث های یک جانبه نتایج مفیدی نخواهند داشت برای عمق بخشی موضوع چالشهای منشور اخلاقی بد نیست نگاهی به تاریخ داشته باشیم.
وجود منشور کوروش بعنوان میراث ملی کشورمان اگرچه در کشورمان نیست اما به همان میزان برای داشتن آن افتخار می کنیم مجموعه منشور حمورابی که مربوط به پادشاه بابل بوده است. نیاکان ما نیز در مقاطع زندگی خویش برای پیشرفت و پایبندی به قواعد و ضوابط رو آورده اند خرسندیم. از اینکه نیاکان ما دارای چنین بینش و شعوری بوده اند و ما نیز فقط راوی تاریخ و افتخار کردن را داریم. آنچه در این رهگذر نادیده گرفته  شده است.
تاثیر گذاری منشور بر فرآیند اجتماعی و اینکه با باور به اینکه می باید برای رسیدن به هدف دارای نقشه راه باشیم و برای حفظ تمدن و فرهنگ پویا باید بکوشیم و یا در بوق کرنا کردن  افتخارات تاریخی گذشته، نفی و پاک کردن مساله ما را به جایی نخواهد برد.
منشور مبین راه و روش و پایبندی به آن در مسیر تمدن سازی و در مسیر هموار سازی راه برای دیگرانی پس از ما خواهند آمد. خط مشی است ما را به سمت و سوی آنچه که بر مدار ارزش گرایی و معنا نمایی سوق می دهدو که این رویکرد بقا و دوام جامعه سالم را پایه ریزی و حفظ خواهد کرد تاریخ نشان داده است به صرف نق زدن و همه چیز را بد دیدن انعکاس همان خواهد بود که ما می خواهیم یعنی جواب ما نیز نق خواهد بود در حالی که رویکرد انسان متکامل و برای فراز فرود خود مرز دارد و عبور از آن مجاز نیست و بلکه رعایت و تبولر شخصیت وی شدن ارزش والاتر از منشور خواهد داشت فارغ از هر قیل و قال به راه خویش ادامه داد.
منشور اخلاقی حقوقی اجتماعی افراد به صراحت و شرافت انسانی بیان می کند. طی این مرحله بی همراهی سیمرغ ظلمت است بترس از خطر تنهایی.
تمدنهای تاریخ ساز در بستر خویش باید و نبایدهایی را طی کرده اند همواره این طور نبوده است برای رسیدن به قله رفیع جاودانگی به آسانی چیزی بدست آورده است قطعا مسیر راه و هدف گذشت و دوری از تک بعدی شدن و رعایت قاعده فرزند زمان خویش بودن مهم نیست در بستر تکامل چقدر آدمی مهم باشیم مهم آن است چقدر موثر باشیم. منشور اخلاقی زبان مشترک فیمابین در  تمدن سازی است انسانی که قرار است خلیفه خدا روی زمین شود آیا می تواند با اسب عریانی به مسافت دور راه سخت برود یقینا پاسخ منفی است اینکه گوشه ایی بنشینیم و نبش قبر کنیم از اینکه ما کی بوده این چی شده ایم دردی از ما دوا نخواهد کرد. و خداوند به صراحت اشاره کرده است سرنوشت هیچ قومی را عوض نخواهیم کرد مگر خودشان بخواهند. در مسیر جاودانگی قامت بلند و همت عالی لازم است و دست آخر اینکه فرشته بودن روز ازل انتصابی است و فرشته ماندن انتخابی است انسان موجود متکامل به صرف بیتوته در مسجد و محراب راهبه شدن به خدا نخواهد رسید بلکه در میان مردم بودن از این طریق به خدا رسیدن مقصود نهایی است برای میان مردم رفتن و بودن و متکامل شدن زبان مشترک لازم است منشور بستر ساز و هدایت گو این مسیر و این زبان خواهد بود. عمل به آن بسان هما ن مو سیقی  دلنشین سنگسری ما را به رویاهایمان خواهد برد. منشور ما را به سمت ارزشهایی که باید در بستر زمان در مسیر تکامل نهادینه شود و به باور عمومی برسد تا جامعه از گزند حوادث در امان و انسان به تکامل و بعنوان انسان عامل به عمل و موثر به اجتماع تربست و هدایت گردد. اگرچه برخی از مفاهیم منشور بار معنایی فلسفی و اجتماعی بلند دارند و قرار نیست همه راه و کار برویم تا بگذرد و حتی دیگر و یاری دیگر.
دگران کاشتند ما خوردیم ما بکاریم دگران بخورند
اگر نخواهیم آنچه که شایسته انسانی وارسته است بر ما خواهند نوشت آنچه را که خود می خواهند و پس از آن جای هیچ گونه فریادی نیست و به بقین انسان زاده تکامل و فطرتا مسیر پیشرفت دانایی را دوست دارد و اگر انسان در مسیر پیشرفت قرار نگیرد متوقف می شود و توقف مرگ او را در پی خواهد داشت.


یک پاسخ به “چرا منشور اخلاقی ؟”

  1. پارسا گفت:

    پروردگارا ما را در حصار افکارمان محبوس مکن وراهی از نور از اعماق وحودمان بسوی حقیقت خود ترسیم نما چرا که جاودانگی هویت ماو منشور اخلاقی ماو تکامل ماو در نهایت تمدن ما در گرو گشتن حول محور فرامین تووعمل به ان می باشد.چرا که تو پادشاه عالمی وتو صاحب اختیار همه انسانها در روی زمین خاکی هستی کنش و واکنش ماهمه در محضر توست.و این کنش و واکنشهاهاست در طول تاریخ حیات انسان بر روی زمین است که نام تمدن فرهنگ ومنشور اخلاقی به خود می گیرد.و اگر در مسیر نوری که تو ترسیم نمودی باشد جاودانه می مانددر غیر ان باگذشت زمان محو می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات