تاریخ : ۱۱ دی ۱۳۸۹
منشور اخلاقی سنگسری

کارشناس ارشد مدیریت و مدرس دانشگاه

طرح و انگیزه این مطلب با دیدن سایت سنگسر نیوز و … زمینه ای شد تا قلم به حرکت درآید. دنیای مجازی اطلاع رسانی اعتیاد خاصی می آورد به عبارتی “وبگردی” گاهی تا حد افراط انسان را پیش می برد. وقتی سایتی را می بینی هوس می کنی سایت های دیگر را که اسامی شان را می دانی یا تصادفی می روی در وبگردی.
در یکی از وبلاگهای مرتبط با سنگسر به مطلبی برخوردم با عنوان من سنگسری نیستم. بعنوان یک مخاطب کنجکاو شدم که چه می خواهد بگوید به عبارتی بینش و آگاهی همشهریان عزیزم نسبت به دنیای امروز و افق چشم انداز آنان به زندگی اجتماعی و تکاملی چیست؟ به یقین هر چقدر بینش مردم آگاهی دهنده باشد. به همان میزان قابل احترام است. سایتها اگرچه منطق اطلاع رسانی دارند. اما آنچه در این رهگذر نباید نادیده گرفته شود اعجاز رسانه است. رسانه می تواند در مسیر تعالی و کمال انسان را به اوج برساند. همین مرکب راهوار می تواند فرد را از اوج به خضیض نزول دهد. اما آنچه از دل نوشته سنگسری عزیز بود انعکاس بخشی از واقعیت های تلخ جامعه (سنگسری است) اگر بطور کلی و عمومی در نظر بگیریم. این پدیده در همه اجتماعات انسانی وجود دارد. اما به تناسب رشد فکری و تمدنی این گونه مسایل دارای شدت و ضعف است در بخشی از این دل نوشته اشاره به استفاده مواد مخدر توسط جوانان و طعن و کنایه های برخی از همشهریان در برخورد با مسایل و در مجموع از همه بدتر تفحض میدانی (هوایی، زمینی) در سوژه ها تا بدانند اصل نسب و تبار افراد چیست؟ البته اصل تبار شناسی فی نفسه چیز بدی نیست اما اینکه در اصل و نسب شناسی دنبال عیبی که در دوره جاهلیت برطایفه، ایل و سایر خانواده ها گذشته اند، بگردیم نه تنها رسم خوبی نیست بلکه عامل باز دارنده تعامل و شکوفایی است. از طرفی نگاه به گذشته فقط برای عبرت است نه افتخار امروز اساسا گفتمان گذشته در دوره ایی که عصر آگاهی اطلاع رسانی شکوفایی است نه تنها مناسب نیست بلکه مذموم شمرده می شود. در ادامه مطلب نویسنده از اینکه سنگسریها که البته تعدادشان بسیار محدود و حساب بقیه فرهیختگان و فرهنگ دوستان منطقه جداست بخاطر داشتن این اخلاق مورد نکوهش قرار داده (خصلت خود بد بودن) که ناشی از حسادت کم بینی و تنگ نظری و کم بینشی است. از سنگسری بودن برائت جسته است تا اینجا با او همنوایی و همدردی می نمایم. اما بگذارید برای شناخت سره از ناسره “سنگسری” اصیل را به تصویر بکشم تا معیار قضاوت و شناختمان بدور از رفتار احساس غیر عقلایی باشد تا بتوانیم در مقام قضاوت و بیان موضوع بیانی منطقی داشته باشیم.

1. سنگسری: اصیل در مسیر تکامل و رشد شکوفایی بالنده کوشا است مصداق کوشایی بالندگی همین ییلاق و قشلاق حرکت در دامنه های مازندران تا طبس در قلمرو سنگسریها که جزء با تلاش و کوشش خستگی ناپذیر امکان پذیر نبوده است.

2. سنگسری: بر خلاف تعدادی محدود که تنگ نظر به قول سنگسریها (خود بد) نیست و با افتخار بر همه هموطنان که در مسیر تعالی و کوشش و اقتدار این سرزمین می کوشند, ادای احترام دارند.

3. سنگسری: نگاه به آینده و افق چشم انداز بلند دارد تا در مسیر تکاملی تمام توان خود را برای خدمت به همنوعان خویش صرف و در این راه جاودان بماند.

4. سنگسری: هیچ خست نیاموختن و کم آموختن و به دیگران نیاموختن را در مسیر زندگی و کاری در جای جای این سرزمین ندارد و نخواهد داشت.

5. سنگسری: هیچ گاه در میدان نبرد همرزم خویش را تنها نخواهد گذاشت. از پگاه تا شامگاهان و در سردی و گرمی روزگار با همرزم خویش خواهد بود.

6. سنگسری: از گفتمان هجو و هزل و مردم سوز بیزار و از اینکه شخصیت هر انسانی ملعبه دست دیگران حتی برای لحظه ای باشد گریزان است.

7. سنگسری: در تفحص و تحقیق و پژوهش میدانی بدنبال ناگفته ها و ناگشوده هایی که در مسیر تکامل بشری ره گشای همنوعان و موجب افتخار سرافرازی بشر در کره خاکی خواهد بود.

8. سنگسری: دلسوز و آگاه است و می داند برای چه؟ و در راه چی قدم بردارد. هدف مداری در شخصیت و تفکر او نهادینه است و از هر چه گمراهی ضلالت بری می جوید.

9. سنگسری: در فراخنای جغرافیایی مکان و زمان مرز جغرافیایی نمی شناسد. هر که در قامت انسان تبلور یافته باشد در نگاه او شایسته احترام و همزیستی است.

10. سنگسری: در راه ثبت و ضبط فرهنگ و تمدن غنی منطقه کوشا و از آن ره آورد هدیه ایی خواهد ساخت, تا به آیندگان تحفه دهد.

11. سنگسری: از نجواهای وسوسه گونه و تمدن سوز (من سنگسری ام) توخالی و بدون فکر فراری است. و از هر تفکری که بین او و دیگران مرز نامشخص و بی ارتباط می کشد و می خواهد از این طریق تعامل او با دیگران را که سرچشمه یادگیری بسیاری از فرایندهای اجتماعی ببندد و او را در زندان تفکر غلط (سنگسری قهرمان بودن) محبوس سازد. همواره گریزان به دنبال دانش و آگاهی و تصمیم گیری منطقی بی مهابا می تازد.

12. سنگسری: دیگر افتخارش (خر زنجیر، دست کی چو و…) هرگز نخواهد بود بلکه هر چه بهتر فکر کند اندیشه برای فردایی که برای رفاه دیگران و خود خواهد ساخت و این برج عاج را بر آن بنا می نهد و با سلاح اندیشه، آگاهی به نبرد جاهلان می رود.

13. سنگسری: دیگر الگویش خیلی از افراد در گذشته بوده اند و به اقتضای آن زمان کاری هم کرده اند، نیست. بلکه الگویش کسانی هستند که آرمان و بینش دارند و برای همنوعان خود در خدمتگزاری سنگ تمام می گذارند و با خدای خویش عهد پیمان دریافت پاداش می بندند.

14. سنگسری: هر آنچه نام اش عصیانگری بی خرد است گریزان و صبر بردباری دارد که منطق و اساس آن آگاهی است نه بر مبنای تسلیم و محض و بی فکری.

15. سنگسری: در صیقل زمان آراسته و به زیور علم دانش آگاهی پیراسته و از هر چه ریا و تزویر و تملق و چاپلوسی گریزان است.

16. سنگسری: با تاکید بر نقاط مثبت افق نگری، و بر نقاط قابل اصلاح رویکردی منطق مدار و برای حل و بر طرف سازی دارد نه جهالت و لجبازی

17. سنگسری: زر و زیور مال برای احترام به مهمان خویش و آرامش خاطر او به تصویر می کشد نه برای تحقیر و جلال و جبروت جاهلانه

18. سنگسری: گفتمان اش متانت بردباری و حلاوت شیرین و آرام بخش امید دهنده است.

19. سنگسری: مدل ارتباطی اش برنده بازنده نیست بلکه برنده برنده است و با آگاهی و شعور برای خوشبختی دیگران می کوشد تا در سایه سار خوشبختی دیگران خود نیز به خوشبختی برسد.

20. سنگسری: در مسیر تکامل تاریخ ساز است نه فقط تاریخ خوان و روایت گر گذشته و غرق در گذشته شدن و از آینده غافل ماندن است. اگر سنگسری این است بر او به فتوی ما نماز شکر بگذارید. او دیگر سنگسری نیست و بنده عبد صالح خداست و خدا صالحان را وارثان زمین قرار می دهد و چه نیکو پاداشی که خدا وعده داده است.

و براستی اگر در این منشور به همه این خصلتهای نیکو آراسته شویم دیگر لازم نیست سنگسری باشیم بلکه انسان بودن کافی است که منشاء تمام خوبی هاست و اینجاست که دیگر مرزهای جغرافیایی معنا و مفهوم نخواهند یافت. دیگر نیازی نیست از سنگسری بودن برایت بجوییم. براستی خداوند با راست کرداران است.


5 پاسخ به “منشور اخلاقی سنگسری”

  1. علی محمد پارسا گفت:

    ما در نقطه ای از زمین سبز شده ایم بدون اینکه در تعیین آن نقطه اختیار ی از خود داشته باشیم .(هماند تمامی انسانها)ولی اختیار انسان زیستن را داریم چه در نقطه ای بنام سنگسر و چه در… هر نقطه ای از کره زمین. با سپاس از پسر عمو ملاییان

  2. درود بر شما
    نخست اینکه “پان” به معنای “خدای چوپانان و گله‌ها” میباشد
    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%86
    و شاید این لحن صحبت شما به خاطر ضعف لغوی و یاغرضورزی نسبت به موضوع بحث بوده باشد.در واقع آنچه در ذهن شما وجود داشته به هیچ وجه با این لغت مصداق نداشته است.
    و بعد اینکه نویسنده در هیچ کجا اشاره ای به این نکته ندارد که این صفات مخصوص سنگسری هاست و یا سنگسری ها خالق این صفات بوده اند !
    “خود زنی” !؟
    گاهی وقت ها فرد برای انتقال منظور خود به خواننده از روش های مختلفی به چالش مورد نظرش نویسندگی میکند تا موضوع مورد نظرش را به خواننده انتقال دهد.البته هر کس در حد میزان درک خودش مطلبی را دریافت میکند که این موضوع جای بحثی ندارد.
    در این که من یک سنگسری هستم شک نکنید اصلا برای یک غیر سنگسری و یا از دیدگاه شما “بدخواه” چه فایده ای دارد که چنین مطلبی نگارش کند ولی اگر حتی شخص غیر سنگسری هم این مطلب را نوشته بود شما باید به آزادی بیان دیگران احترام بگذارید اگر…
    این شعر خیام نیشابوری در باب مضامین عرفانی سروده شده است و به اسارت انسان در دنیا و قوانینی که آدم ها آن را به عنوان قوانین الهی و اصلی میدانند ارتباط پیدا میکند که در مصرع دوم زمانی که دنیا به اتمام میرسد کلیه این قوانین یکجا از بین میرود که جای بحثی جدا دارد.دو بیتی با مثال شما هیچ ارتباطی نداشت.
    و اما نکته آخر سخن شما که من به همراه یکی از دوستان که در کنارم نشسته است را به خنده وادار کرد اینجا بود
    “”می توان یک سنگسری اصیل بودو بر این اصالت ، با تعصبی مقدس پای فشرد . اما این کافی نیست . در عین حال باید به اصالت انسانی خود نیز پای بند بود .””
    شما در این نوشته خود اصالت انسانی را به تقدس مذهبی ارجع داده اید و دین داری را امری بیمورد شمرده اید و سنگسری بودن را در مذهبی بودن دانسته اید که این سخن شما تناقض فاحشی را به دنبال داشت.
    در آخر بگذارید شعری که از همان خیام به خاطرم آمد را بازگو کنم:
    ای آمده از عالم روحانی تفت
    حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت/
    و یا
    عالم همه اندر تَک و اندر پویند
    و از بیخبری دیده به خون میشویند
    چون دست به سرّ کاروَر می نشود
    از عجز دروغهای خوش میگویند./
    پیروز باشید

  3. ناصر طاهرکرد گفت:

    سلام دوست عزیز
    منشور اخلاقی سنگسری را خواندم و به فکر فرو رفتم .
    راستش در آغاز از مطلبتان بوی ” پان سنگسریسم” به مشام می آمد . با خود گفتم این خصوصیات که به عنوان خصوصیات ذاتی سنگسری ها ذکر شده ، در حقیقت تجلیات روح انسانی ست و نمی توان آن ها را منحصر به قوم و طایفه و قبیله ی خاصی دانست.
    در همین حین با خود گفتم ای کاش نویسنده محترم ، این مطلب را ذیل عنوان ” منشور اخلاقی انسان ” می نگاشت .
    اما هر چه به پایان مطلب نزدیک شدم ، در یافتم دغدغه شما نیز دغدغه انسانیت است .
    با شما هم عقیده ام.
    البته ذکر این نکته را نیز لازم می دانم که نباید از دیدن برخی مطالب که بوی ” خود زنی ” می دهد برآشفت . چه بسا چنین مطلبی را یک سنگسری ننوشته و این زهرنگاشته محصول اندیشه های بیمار بدخواهان باشد . دنیای مجازی هویت نمی شناسد و نمی توان به سایه ها اعتماد کرد .
    شاید خیام نیشابوری این بیت رابرای چنین جایی گفته باشد :
    هست از پس پرده گفتگوی من و تو
    چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
    از هم کلامی با شما خوشوقت شدم .
    اما این را هم بگویم و مرخص شوم :
    می توان یک سنگسری اصیل بودو بر این اصالت ، با تعصبی مقدس پای فشرد . اما این کافی نیست . در عین حال باید به اصالت انسانی خود نیز پای بند بود .

  4. حسن پارسا گفت:

    پسر عمو رضای عزیز خداقوت
    در کل سایت همه دوستان از سنگسروسنگسری بودن وسنگسری ماندن صحبت میکنند.
    به نظر حقیر فکر واندیشه وعلایق مشترک است که دوستی آورده وبه آن قوام بخشیده تا دوستی های ساده تبدل به صمیمیتی دایمی گردد.
    این را باید عرض کنم که من بعنوان یک سنگسری به زادگاههم عشق می ورزم وهمیشه اخبار ان را پیگیری میکنم.
    اما در فکرواندیشه یک انسانم بدون هیچ پیشوند وپسوندی وسعی میکنم بادیگران بعنوان انسان بدون پیشوندوپسوندی ارتباط برقرارکنم.
    بنابراین کلیه صفاتی را که برشمردید می تواند در هر انسانی ظهور وبروز یابد ومختص قوم و قبیله وطایفه و عشیره خاصی نمی تواند باشد

  5. همین طور است ، این نکته را باید در نظر گرفت که تناقض های فراوانی در فرهنگ کنونی سنگسر پدیدار است و من تنها از داشته های خود اقدام به بیان بخش کوچکی از واقعیات پرداختم و چه بسا که مطالب زیادی هنوز وجود دارد که کمتر عنوان شده است . به هر حال از توجه شما کمال تشکر را دارم و چه خوب تر بود که به جای نظاره کردن وضعیت فرهنگ کنونی زودتر به فکر ترویج فرهنگ اصیل سنگسری میافتادید. ولی در هر حال باز هم بسیار خوب است که لااقل کم کم سنگسری ها به فکر افتاده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تبلیغات