«عنایت الله احسانی» در یک هزار و سیصد و نه خورشیدی در سنگسر چشم به جهان گشود. او تحصیلات عالی خود را در رشته حقوق در دانشگاه تهران به اتمام رساند و در هیأت وکیل و حقوقدان به کارزار شد. محافل معتبر ادبی سیمای او را به عنوان نویسندهای با ذوق و مجامع هنری، سیمای او را به عنوان نمایشنامهنویسی شایسته و حامی دلسوز هنر و هنرمندان این ملک خوب به خاطرمیآورند.
سالهای پیش از کودتای 28 مرداد و بعدها یکی از طنزنویسان ایران شد. نه فقط طنز، که داستان و شعر و نمایش نامه نیز. داستان هایش زندگی مردمی بود که درمیان آنها زیسته بود. روستائیان و به شهر رسیدگان. افسر همردیف (خدمت وظیفه) بود که کودتا شد. پس از انقلاب در کنار امیرحسین آریانپور، محمد علی جعفری، نصرت کریمی، توران مهرزاد، مصطفیاسکویی و … مرکز ملی تئاتر را پایه گذاری کرد و …
آنان که از نزدیک با این نویسنده و حقوقدان سفر کرده آشنا بودند بر انبوهی داراییهای انسانی بالقوه در او گواهی میدهند. «احسانی» که روزگاری در زمره پایه گذاران «چلنگر» بود و در این جریده قلم میزد با دیگر همیاران شاملو در «خوشه» گرد آمدند و پس از آن «جُنگ باران»، «کتاب هفته»، «کتاب جمعه»، «اندیشه آزاد» (ارگان کانون نویسندگان ایران) و… از میان کتب منتشره او میتوان به «سردابهای در دالان جهنم»، «گرگها از پشت»، «شارشار سرخ آبشار»، «جنگل هزار نقش»، «دهاک اژدهافش» [تحت تأثیر اساطیر و انتزاعی] و… اشاره کرد. در کنار این همه نمایشنامههای معروفی نیز از این نویسنده باقیمانده است. از میان نمایشنامههای او میتوان به «ابنسینا»، «دستکش سیاه»، «وحشت در طبقه اول»، «زهره»، «گرداب»، «یتیا و صلیب»،«فرود سیاوش» و… اشاره کرد.
«عنایت احسانی» با زبانی رئال و نگاهی ژرف به زندگانی و آمال تودههای زحمتکش آثار درخور تأملی را در کارنامه بلند بالای خود ثبت کرده است.(چه در عرصه روزنامه نگاری چه نمایشنامه نویسی و چه در نگارش داستانهای کوتاه و بلند). هم اوست که در آغازین سالهای پس از پیروزی انقلاب بهمن 57 و پس از آنکه قبول وکالت «هژبریزدانی» نامش را بر سر زبانها انداخت، دل در گرو فعالیتهای سندیکایی سپرد و در هیأت سندیکالیستی فعال در هشت ساله نخست پس از انقلاب 57 همه دوره منتخب هنرمندان در هیأت رئیسه و شورای دبیران «جامعه هنری آناهیتا»، «سندیکای هنرمندان و کارکنان تئاتر» و «مرکز ملی تئاتر در ایران» وابسته به «انستیتوی بینالمللی تئاتر» یونسکو بوده استو هم اوست که وقتی در سال هزار و سیصد و شصت و سه از سوی شورای دبیران مرکز ملی تئاتر ایران مأمور تهیه پیشنویس پیام کشوری «روز جهانی تئاتر» شد، هموطنانش را مخاطب قرار داد و از هنر جمعی سخن گفت!
«عنایت احسانی»، پس از طی یک دوره کم و بیش بلند بیماری، سرانجام در فصل سرد 83 و در آستانه بیست و ششمین سالگرد انقلاب 57 در سن 74 سالگی جهان را تا همیشه بدرود گفت. او در کنار مزار «احمد شاملو» به خاک سپرده شد و تا همیشه آرام گرفت.
منبع: کاروان را نگهدارید!آنکه از پای افتادعنایت احسانی بود، سهیل آصفی ، وبلاگ نسیم سنگسر